او از پیست تارتان تا پلاتو همچنان می‌درخشد

او از پیست تارتان تا پلاتو همچنان می‌درخشد

24 اردیبهشت 1397

زمانی در پیست تارتان دنبال آرزوهایش می‌دوید و الان در "پلاتو" کاراکتر خلق کرده و به آن احساس می‌بخشد؛ «وحید» معلول است ولی مقابل معلولیت سرخم نمی‌کند و قدم به قدم با موفقیت‌هایش مرز بین معلولیت و عادی بودن را از بین می‌برد.

 

 «وحید شیرزاد» بعد از کسب موفقیت‌های فراوان در ورزش دو و میدانی، اکنون در عرصه‌ی تئاتر می‌درخشد و جالب است بدانید که علی‌رغم مشکلات جسمی موفق شده در بین پنج بازیگر برتر تئاتر کشور جای گیرد.

 

«نازیلا ایران‌زاد» - کارگردان سرشناس تبریزی اولین نفری بود که موفق به کشف استعداد شیرزاد در تئاتر شد و این بازیگر در سال 94 با نمایش زیرزمین به دنیای تئاتر ورود کرد و سپس در نمایش‌های پنچری، پاشا، ملاقات بانوی سالخورده و چاه مسموم و طریق مغموم حضور داشت. 

 

شیرزاد که تا سال 94 هیچ آشنایی با تئاتر نداشت، در گفت‌وگو با ایسنا از نحوه‌ی ورود به این هنر و اهدافش برای آینده می‌گوید.

 

*چطور از دو و میدانی وارد تئاتر شدید؟

قبل از تئاتر در عرصه‌ی دو و میدانی جانبازان و معلولان به صورت حرفه‌ای فعالیت می‌کردم که در سال اول و کمترین زمان ممکن توانستم قهرمان کشور شوم و در سال‌های بعدی مربیان اعتماد بیشتری کردند و با تمرینات پرفشار قهرمان آذربایجان شرقی و ایران شدم، همچنین در تیم ملی هم حضور داشتم تا این‌که اواخر سال 94 در همایش تجلیل از معلولان برتر استان، زندگی من وارد مرحله‌ی جدید شد. خانم ایران‌زاد به منظور انتخاب بازیگر برای حضور در تئاتر معلولان در این همایش حضور یافته بود که همان جا به من پیشنهاد بازیگری را ارایه کرد، واقعیتش نمی‌دانستم تئاتر چه چیزی است و تا آن روز تئاتر تماشا نکرده بودم به همین دلیل این پیشنهاد را به شوخی گرفتم.

 

بارها گفتم من نمی‌توانم

حدود چهار ساعت بعد از همایش، خانم ایران‌زاد با من تماس گرفت و دعوت کرد تا فردای آن روز برای گفت‌وگو پیرامون تئاتر در مجتمع 29 بهمن حضور یابم، به خانم ایران‌زاد گفتم «نمی‌دانم تئاتر چه چیزی است» ولی او با اصرار متن نمایش «زیر زمین» را به من داد که بخوانم، واقعیتش روخوانی‌ام در حد صفر بود! به همین دلیل بارها خانم ایران‌زاد متن را برای من خواند و ایراداتم را رفع کرد تا این‌که بعد از دو ماه مرحله‌ی دور میزی به پایان رسید. البته در همان مرحله‌ی روخوانی به دلیل فشار بالا از تئاتر زده شده بودم و بارها گفتم من نمی‌توانم ولی هر بار خانم ایران‌زاد می‌گفت «اطمینان دارم می‌تونی کارو در بیاری» او مرا رها نکرد و هر روز تمرین می‌کردیم تا این‌که متن نمایش زیر زمین را حفظ کردم، بعد از آن تاحدودی احساس آرامش داشتم و حس می‌کردم راه‌ها برای موفقیتم باز شده است.

 

زمانی که باید گریه می‌کردم، می‌خندیدم!

در مرحله‌ی میزانسن هم مشکل داشته و با «حس» آشنا نبودم، به عنوان نمونه زمانی که باید گریه می‌کردم، می‌خندیدم! به هر حال بعد از تلاش مداوم کاراکتر «ماندگار» نمایش زیر زمین آماده‌ شد و نمایش به بازبینی جشنواره‌ی طلوع (ویژه معلولان) شمال غرب کشور ارسال شد که بعد از انتخاب، برای شرکت در جشنواره عازم زنجان شدیم. خدا را شکر مقام بهترین بازیگری مرد را در آن جشنواره کسب کردم و همین موفقیت‌ها زمینه‌ساز راهیابی نمایش زیر زمین به جشنواره‌ی بین المللی امید آفرین اصفهان شد. 

 

در اقدامی بی‌سابقه نمایش زیر زمین که دو بازیگر معلول داشت، به مدت 20 روز در تبریز اجرای عموم داشت و بعد از آن در جشنواره‌ی امید آفرین با حضور شش کشور خارجی حضور یافتیم که در این جشنواره هم عنوان بهترین بازیگر مرد را کسب کردم. 

 

*باتوجه به این‌که در اولین تجربه بازیگری دو عنوان کسب کردید، واکنش اهالی تئاتر به موفقیت‌های شما چطور بود؟ 

آقای «کاکا سلطانی» که یکی از بزرگان تئاتر کشور است به من گفته بود «شیرزاد با نقش ماندگار موندگار می‌شوی» و در زنجان هم آقای سلطانی هنگام دادن جایزه به من همان جمله را تکرار کرد، در اصفهان هم به من گفت «دیدی گفتم با ماندگار موندگار می‌شوی».

 

*گویا بعد از نمایش زیر زمین، به عنوان منشی صحنه هم کار کرده‌اید.

بله، در نمایش «پنچری» برای این‌که از تئاتر فاصله نگیرم، خانم ایران‌زاد مرا به عنوان منشی صحنه انتخاب کرد که تجربه خوبی بود، از طرفی همزمان کتاب‌هایی که خانم ایران‌زاد معرفی کرده بود را مطالعه کردم که باعث افزایش معلومات من در خصوص تئاتر شد. آن روزها دو و میدانی را هم به طور کامل بی‌خیال شده و فکر و ذکرم تئاتر شده بود.  

کاراکتر روس بار سنگینی بر دوش من بود

 

بعد از پنچری، نوبت به نمایش پر سر و صدای «پاشا» رسید، خانم ایران‌زاد برای بار اول از من در کنار ستاره‌های تئاتر تبریز استفاده کرد و کاراکتر روس را برایم در نظر گرفت، این کاراکتر در نمایش پاشا چهره‌ی ترسناکی بود، گفتم «چرا مرا انتخاب کردید، این نقش برای من زود است» که در پاسخ خانم ایران‌زاد به من گفت «شیرزاد به من اطمینان داری؟ این کار را هم در میاری» کاراکتر روس بار سنگینی بر دوش من بود، طبق گفته کارگردان باید با لهجه‌ی ترکی روسی صحبت می‌کردم، لهجه‌ی فارسی روسی در سینما وجود دارد ولی ترکی روسی نه. خیلی عذاب می‌کشیدم هم به خاطر لهجه‌ی روسی و هم به دلیل قرار گرفتن در کنار بزرگان تئاتر، خجالت می‌کشیدم که نمایش پاشا به خاطر من با تأخیر روی صحنه می‌رود ولی نگاه دوستانم به من خیلی خوب بود و با دید یک فرد معلول به من نگاه نمی‌کردند. 

 

با تلاش فراوان لهجه‌ای خلق کردم که نامش را «زیزیگولی» گذاشتم و این نمایش با موفقیت 35 روز در تبریز روی صحنه رفت. بعد از آن نمایش پاشا در جشنواره‌ی تئاتر استانی اکثر عناوین مهم را کسب کرد و من سومین بازیگری مرد استان را به دست آوردم و برای حضور در جشنواره‌ی بین المللی تئاتر فجر کشور آماده شدیم.  

 

*چه اتفاقاتی در جشنواره‌ی فجر افتاد؟ جامعه‌ی تئاتر کشور از حضور بازیگر معلول تعجب می‌کردند؟ 

 جشنواره‌ی بین المللی فجر مهمترین رویدادی بود که در آن شرکت کرده بودم. تمامی بزرگان تئاتر کشور در آن حضور داشتد و با دیدن ایفای نقش بازیگر معلول خیلی تعجب کرده بودند و برای همه جای سئوال بود که یک فرد معلول چگونه پا به پای بازیگران سالم و بدون کوچکترین نقص ایفای نقش می‌کند؟ «پانته‌آ بهرام» که از دیدن من شگفت زده شده بود گفت «امیدوارم در جایگاه های بسیار بالا ببینمت»، البته از ریسک خانم ایران‌زاد هم تعجب کرده بودند؛ چرا که اصلی ترین کاراکتر نمایش پاشا را به من سپرده بود.   

 

*چگونه از کاندیدا شدن برای کسب عنوان بهترین بازیگری مرد با خبر شدی؟

باتوجه به بارش شدید برف در تهران نتوانستم به تبریز برگردم و در خانه‌ی خواهرم حضور داشتم که آقای «بیگ نژاد» مسئول موسسه بین المللی الف برای تبریک با من تماس گرفت که گفتم «آقای بیگ نژاد شوخی می‌کنید» باور نمی‌کردم تا این‌که کانال تلگرامی جشنواره را چک کرده و نام خودم را بین برگزیده‌ها دیدم، با خانم ایران زاد تماس گرفتم که از ته قلب خوشحال بود، من هم لذت می بردم که زحمات ایشان هدر نرفته است.

 

غریب‌ترین فرد تالار وحدت بودم

در مراسم اختتامیه جشنواره فجر غریب‌ترین فرد تالار وحدت بودم، بزرگان تئاتر کشور در سالن حضور داشتند، گوشه‌ای نشستم، موقع خواندن اسامی وقتی مجری اسم «وحید شیرزاد» را صدا زد همه به همدیگر نگاه می‌کردند کسی مرا نمی‌شناخت و لحظه به لحظه بیشتر احساس غربت می‌کردم. 

 

قبل از جشنواره هم در نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» حضور داشتم و بعد از جشنواره، آقای لاله برای حضور در نمایش «چاه مسموم طریق مغموم» دعوت کرد و دوباره کاراکتر خارجی را به من سپردند. دکتر لاله در این نمایش پشتیبان من بود و حتی در دانشگاه و نشست خبری بارها از من یاد کرد. 

 

*پروژه‌ی بعدی کدام نمایش است؟ 

چندین پیشنهاد را طی روزهای گذشته رد کردم و باتوجه به تعهد اخلاقی به خانم ایران‌زاد، در کار جدید ایشان حضور خواهم داشت و تمریناتمان هم شروع شده است. طبق پیش بینی اوایل تیرماه این نمایش ترکی روی صحنه می‌رود و حتماً این اثر هم سر و صدا می‌کند. نقش من در این نمایش بسیار متفاوت‌تر از کارهای قبلی است و امیدوارم کاراکتر مورد نظر کارگردان را خلق کنم. 

 

*قصد ورود به سینما را دارید؟  

بله، من پشت دوربین هم قرار گرفتم در فیلم «آوازهای مادری‌ام» ایفای نقش کردم که این فیلم هنوز اکران عمومی نشده است و می‌خواهم در سینما هم همچون تئاتر به موفقیت دست بایم.

 

*آقای شیرزاد تئاتر شغل است یا فعالیت هنری در کنار شغل اصلی؟ 

تئاتر نمی‌تواند در تبریز به عنوان شغل مطرح شود، اکثر بچه‌ها در تبریز از روی علاقه تئاتر کار می‌کنند؛ چرا که درآمد آن بسیار ناچیز است، اما در تهران تئاتر شغل بوده و بازیگران درآمد نسبتاً خوبی دارند.

 

*خود شما شغل دیگری دارید؟

نه، کاملاً بیکار هستم و هر از گاهی دو و میدانی کار می‌کنم.

 

*واکنش خانواده‌تان به موفقیت‌های وحید چگونه است؟

خانواده‌ام خیلی خوشحال هستند و البته تعجب هم می‌کنند. باتوجه به شرایط جسمانی در دوران کودکی در محله و مدرسه خیلی‌ها مرا مسخره و اذیت می‌کردند که ناراحت می‌شدم، البته همین مسخره کردن‌ها باعث افزایش انگیزه من برای موفقیت شد، بعد از این‌که مسخره‌ام کردند به رشته‌ی بدنسازی ورود کردم، آنجا هم خیلی‌ها می‌گفتند «آمدی که زیر وزنه بمانی» البته همان آدم‌ها بعدا گفتند «کاش ما هم بدنمان مثل تو بود» الان به خوبی پاسخ آن حرف‌ها را داده‌ام.

 

برعکس دیگر معلولان هیچ وقت به خاطر معلولیت گلایه نکردم، خداوند یک چیز را بگیرد چیز دیگری می‌دهد و همواره شعر « خـــدایا به داده‌هایت، نداده‌هایت و گرفته‌هایت شــــکر - چرا که داده‌هایت نعمت، نداده‌هایت حکمت و گرفته‌هایت امتحان است» ورد زبانم است و با خودم می‌گویم خدایا شکر که مرا به شکلی خلق کردی که مردم با دیدن من می‌گویند «خدایا شکرت»

 

*بهزیستی از شما حمایت می‌کند؟

بهزیستی استان به عنوان متولی، معلولان را نمی‌شناسد و بارها به بهزیستی رفته و گفته‌ام فلان مقام را آورده‌ام که گفتند «هیچ ارزشی ندارد» 

 

*حرف آخر

از پیشکسوتان تئاتر تبریز که مرا شرمنده کردند تشکر می‌کنم، ممنون که به من اعتماد کرده و با چشم معلول نگاه نمی‌کنید و از خانواده‌ام به ویژه بردار و خانم ایران‌زاد هم تشکر ویژه دارم که همواره پشتیبانم بودند. 

 

می‌خواهم بازهم ثابت کنم که «معلولیت محدودیت نیست» و برنامه آینده‌ام درخشش در سینمای ایران است.

 

منبع : ایسنا

نظرات

تا کنون نظری برای این مطلب درج نشده است.

درج نظر

ثبت نظر
عضویت در خـبـرنـامـه رعــد
لطفا ایمیل و شماره موبایل را وارد کرده و
دکمـه ثـبـت عـضـویـت را کلیـک نمایید.
کلیه حقوق وبسایت متعلق به موسسه رعد است