مهتاب ناظری:

مهتاب ناظری:

متن هایی که خودم عاشق‌شان هستم

25 مهر 1397
مهتاب ناظری از معدود کارآموزان مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد است که تجربه های موفقی در سرودن شعر و نویسندگی دارد. وی تاکنون کتاب شعر " حس یک طرفه " را منتشر کرده است.
 خبرنگار واحد رسانه، به مناسبت روز ادب فارسی به سراغ مهتاب ناظری یکی از افراد موفق مجتمع رعد رفته است و گفتگوی کوتاهی با وی انجام داده است.
متن مصاحبه را در ادامه می خوانید: 
  •  خانم ناظری، کی و چطور اولین بار شروع به نوشتن کردید؟
اولین چیزی که نوشتم حدودا 7-8 سالم بود و یک داستان بود در مورد یک دختر به اسم مریم که عروسکش را در مسجد جا می‌گذارد.
  •  شخصی که علاقه به سرودن شعر دارد باید چه چیزهایی بداند؟
شعر نوشتن یک استعداد ذاتی است، در مرحله اول برای نوشتن یک شعر قوی و تاثیرگذار باید دایره واژه‌های بزرگی داشته باشیم. باید وزن و قافیه و ردیف را بشناسیم و صد البته تفاوت سبک‌های شعری را بدانیم و خواندن ادبیات جهان خیلی خیلی برای نوشتن یک شعر یا داستان خوب موثر است.
  •  چه زمانی بیشتر شعر می‌گویید؟
یک زمانی خواندن هشت کتاب سهراب سپهری برای من منبع الهام بود. امکان نداشت شعری از سهراب بخوانم و شعری ننویسم. ولی به مرور زمان حال و هوای نوشته‌ام تغییر کرد.
اکثرا نیمه شب ها مینویسم و گاهی برای نوشتن چند خط تا سپیده صبح بیدار می مانم؛ چون وقتی کلمه‌ها مثل گنجشک دور سرم می چرخند و تا ننویسم ذهنم و افکارم آرام نمی‌شود. حتی در حد چند  کلمه و حتی گاهی یک جمله. باید بنویسم تا آرامش بگیرم.
  •  در شعرهای شما حس ناامیدی وجود دارد؟
شعرهای من حس ناامیدی ندارد. 
ولی قبول دارم رنگشان خاکستری است و حس تنهایی را القا می کنند و شاید شرایط جسمی هم بی تاثیر نبوده در نوشتن شعرهای به قول شما ناامید.
  • در کلام شما حس خاصی وجود دارد دلیل آن چه چیزی است؟
در پیج اینستاگرامم فهمیدم که متن هایی که خودم عاشق‌شان هستم و مخاطب ها هم بیشتر دوست دارند و مورد توجه قرار می گیرند. شاید وقتی حس واقعی خود را  می نویسم، ارتباط صمیمی تری با مخاطب دارم و خیلی ها برایم نوشتند که  نوشته هایت دقیقا حرف دل من هست آن لحظه ها خیلی ذوق می کنم.
  •  به غیر از شعر گفتن هنرهای دیگر هم دارید؟
بافتنی و قلاب بافی و حتی تا حدی قالی بافی هم بلدم. ولی از بین کارهای دستی در زیورآلات به لطف خدا خیلی پیشرفت کردم و این کار را واقعا دوست دارم. مخصوصا الان که دارم به صورت حرفه ای کار با نقره و طلا یاد می گیرم و واقعا لذت بخش است. یک مدتی هم عروسک های نمدی درست می کردم.
  •  کار زیورآلات را چطور یاد گرفتید؟
حدودا دو سال و نیم هست که شروع کردم به یادگرفتن زیورآلات با مهره. 
از اول خیلی علاقه مند شدم و پر از ایده های متفاوت بودم. خیلی طول نکشید که  فوت و فن کار را یاد بگیرم چون استادم خانم قریشی در مجتمع آموزشی رعد واقعا به من کمک کردند و چون خودشان با گرفتن بازارچه آشنا بودند، من را هم به این کار و کسب درآمد از این راه علاقه مند کردند.
  • چطور با مجتمع رعد آشنا شدید؟
اسم رعد را از یک فردی در  بهزیستی کرج شنیده بودم. ولی چون آن موقع دورانی پر از غم و اندوه داشتم، اصلا دنبالش نرفتم. وقتی بعد از چندسال دوری از تهران دوباره برگشتیم، اولین کاری که کردم ثبت نام در رعد بود.
  •  چه کلاس‌هایی در رعد ثبت نام کردید؟
اوایل کلاس نقاشی را انتخاب کردم. چون دوست داشتم  یک مهتاب الملک باشم. ولی در نقاشی اصلا استعداد نداشتم و بعد از دو ماه نقاشی را کنار گذاشتم. بعد از آن کلاس زیور آلات ثبت نام کردم و در کنارش بعد از کلی پیگیری و تشکیل کلاس نویسندگی.  حدود یک سال و نیم هم یک دوره داستان نویسی و نمایشنامه نویسی و البته تیاتر رفتم. کلاس بازاریابی و خوداشتغالی هم که در نوع خودش عالی بود.
  •  دوستان‌تان می گویند در عین حال که فردی جدی هستید خیلی شوخ و فوق‌العاده مهربانی می‌باشید. نظر خودتان چیست؟
دوستان لطف دارند. ولی بنده خیلی آدم مهربانی نیستم. دلنازک و احساساتی‌ام  والبته جدی. در تیپ های شخصیت نویسی (فیلمنامه و نمایشنامه) جزو تیپ قرمز هستم و این یعنی مصمم و عملگرا.  
  • • بعضی از شعرهای شما رنگ و بوی مسائل روز جامعه را دارد درست است؟

اوضاع جامعه در ناخودآگاه هر آدمی تاثیر دارد. حالا اگر یکی می تواند و یک تریبون برای حرف زدن دارد، باید از موقعیتش استفاده کند. شاید آدم سرشناسی نباشم و یا اصلا پسوند نویسنده و هنرمند برایم خیلی سنگین باشد ولی در حد خودم به اندازه نگاهم به جامعه بعضی موضوعات خواسته و ناخواسته با شعرها و نوشته تلفیق می شود. اسمش اعتراض شاید نباشد ولی نوع نگاهم را به جامعه مشخص می کند، گاهی به خاطر نوشتن بعضی پست ها، توهین هم می شنوم.

  • • چرا به سمت اینگونه شعر‌ها رفتید؟
سیاست با زندگی همه ما عجین شده. چون هر لحظه با هر تصمیم سیاسیون زندگی اقتصادی و گاهی عاطفی مردم تغییر می کند. به نظرم نباید سکوت کرد.
  •  سبک‌های شعری شما چیست؟

شعرهای کلاسیک برای ابراز احساسات محدود است. درگیر ردیف و قافیه بودن حسم را بهم می ریزد. البته گاهی ناخودآگاه چند بیتی در قالب مثنوی و غزل می نویسم ولی فقط در حد 7-8 بیت. قالب شعر نو یا سپید و نیمایی دست شاعر را برای نوشتن بازتر می گذارد، این نظر بنده هست البته.

  •  در خانه سرگرمی شما چیست؟

خواندن کتاب. دیدن فیلم و البته نوشتن و نوشتن و نوشتن بهترین سرگرمی‌های من هستند و البته خواب.

  •  شما می توانید راه بروید چرا ویلچر می نشنید؟

یک دوره  10 ساله افسردگی را پشت سر گذاشتم که برایم خیلی سخت و خیلی وحشتناک بود. در آن مدت به خاطر نگاه مردم (شاید) از خانه بیرون نمی‌آمدم. وقتی آدم ها نگاهم می کنند پا درد های عصبی می گیرم. روی ویلچر اعتماد به نفس بیشتری دارم. می دانم که نگاه مردم فقط به ویلچر است نه نوع راه رفتنم.

بیشتر به خاطر این ویلچری شدم. البته ایستادن و راه رفتن هم خیلی به زانوهایم و مفاصل لگن‌ام فشار می آورد و تعادلم را از دست می دهم. یک زمین خوردن برای من به اندازه ی یک عمل جراحی ضرر دارد.
  •  حرف آخر؟

وقتی ایده آل گرا باشید، زندگی همیشه در هر شرایطی برای‌تان سخت است. یک زمانی ایراد گرفتن و غرزدن و عصبی بودن شده بود مشخصه ی من ولی خیلی روی خودم کار کردم که در لحظه زندگی کنم و لذت ببرم شما هم امتحان کنید.

گروه تولید محتوا مجتمع رعد : طیبه سیادت، مولود مولوی

نظرات

تا کنون نظری برای این مطلب درج نشده است.

درج نظر

ثبت نظر
عضویت در خـبـرنـامـه رعــد
لطفا ایمیل و شماره موبایل را وارد کرده و
دکمـه ثـبـت عـضـویـت را کلیـک نمایید.
کلیه حقوق وبسایت متعلق به موسسه رعد است