احقاق حقوق معلولان در پرتو حمایت و امنیت
12 آذر 1397
«نگاهی به وضعیت حقوقی و اجتماعی معلولان، ابوالفضل زرویی، طنزنویس برجسته دنیای ادب و زبان فارسی و حمایت از زنان ضرورتی آشکار و انکارناپذیر» از جمله مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود که در مطبوعات امروز(دوشنبه) برجسته شده است.
** نگاهی به وضعیت حقوقی و اجتماعی معلولان
معلولان به آن دسته از افراد تلقی می شود که در اثر وجود نقص جسمی یا ذهنی در انجام دادن تمام و قسمتی از فعالیت های عادی زندگی فردی و اجتماعی ناتوان هستند. بر پایه گزارش سازمان جهانی بهداشت، بیش از 10 درصد مردم جزو افراد معلول هستند. به همین دلیل مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 1992میلادی، سوم دسامبر را به عنوان روز جهانی معلولان نامگذاری کرد.
روزنامه «آرمان» با درج یادداشتی با عنوان «مسأله معلولان در الویت قرار گیرد» نوشت: معلول از نظر لغوی به معنای هرچیزی که آن را به علت و سبب ثابت کرده باشد. پس معلول آمده است تا ثابت کند که میتواند جزو بهترینها باشد. اگرچه از نظر فیزیکی دچار مشکل است، اما با ایمان و اراده و پشتکار و تلاش و امید والای خویش میتواند در اوج انسانیت و خوشبختی قرار گیرد. خداوند بلند مرتبه در آیه 155سوره بقره در مورد آزمایش و امتحان الهی که انسانها بهواسطه آنها قدرت صبر و شکیبایی شان سنجیده میشود، این گونه میفرماید: «ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین.» و قطعا شما را به چیزی از(قبیل) ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات میآزماییم مژده ده شکیبان را. دیدگاه واقعی اسلام در مورد کسی که دارای نقص یا نقایص جسمانی است را میتوان از بیانات و احادیث بزرگان دین فهمید و متوجه شد. در فرهنگ اسلامی بر موضوع احترام به روشندلان، ناشنوایان و معلولان حرکتی و ذهنی فراوان تاکید شده است.
در ادامه این یادداشت که به قلم شکور پورحسین شقلان عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نگاشته شد، آمده است: در ادامه این یادداشت که به قلم شکور پورحسین شقلان عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نگاشته شدآمده است: قرآن و نهجالبلاغه دو متن اصلی در این فرهنگ در موارد مختلف بر اهتمام معلولان تاکید کردهاند. برخلاف بسیاری که معتقد هستند. قشر معلول دست و پا گیرند و مانع پیشرفت و توسعه میشوند. اسلام بهدلیل شان و منزلتی که برای معلولان قائل است، این طبقه را هم از انسانهای شریف میداند و حقوق ویژهای برایشان قائل است. توجه جدی برای رسیدگی به امرار معاش، اشتغال و از همه مهمتر آماده کردن فضا و محیط شهری برای عبور و مرور در شهر و حضور فعالتر و پویاتر جانبازان و معلولان در سطح شهر و جامعه باید یکی از دغدغههای اصلی مسئولان شهری و کشوری باشد. باید تلاش شود تا معلولان برای انجام کارها و امورشان استقلال داشته باشند. در واقع شهر سالم همان شهر برخوردار برای همه افراد جامعه است.
روزنامه «قانون» در مطلبی با عنوان «مبارزهای برای حفظ زندگی!» به گفت وگو با 2 توان یاب پرداخت و آورد: 12آذر، روز جهانی معلولان است. هنوز چندروز مانده به این روز معلولان زیادی با دفتر روزنامه تماس میگرفتند و پیغام می دادند که تمایل دارند با ما مصاحبه کنند و دلیل این موضوع این بود که شاید کسی پیدا شود و برای آنها شغلی پیدا کند. این در حالی است که لایحه حمایت از معلولان در مجلس تصویب شده اما اشتغال معلولان هنوز آن طور که باید صورت نگرفته است. ابراهیم قلیکیمیلان، جوان 25 ساله ای است که به علت فلج مغزی دچار معلولیت شده است. او در یکی از شهرستان های کوچک در آذربایجان غربی زندگی می کند و میگوید اگر خانواده اش زودتر از بیماری اش با خبر میشدند شاید در همان سن کم درمان میشد و دیگر معلولیت به سراغش نمیآمد. بیماریاش هر چه پیشرفت میکند، بخش بیشتری از اعضای بدنش دچار کم توانی می شوند. می گوید:«تحت حمایت سازمان حمایت از معلولان بهزیستی هستم. اینجا یک شهرستان کوچک است و من نزدیک به چهار سال است که برای گرفتن مستمری اقدام کرده ام اما بعد از سالها دوندگی تازه از ماه گذشته من را مشمول گرفتن مستمری ماهیانه کردهاند که مبلغ آن هم 108 هزار تومان است». او در ادامه با بیان اینکه برای حل مشکلاتش به سراغ نماینده های مجلس رفته میگوید:«من چند بار به مجلس شورای اسلامی رفته ام تا از نمایندهها کمک بگیرم اما هیچ کاری برایم نکردند. به من نامه دادند تا برای کار به وزارت آموزش و پرورش بروم.
در ادامه این مطلب آمده است: ابراهیم با تمام مشکلاتی که داشت در رشته کاردانی گیاه پزشکی و کشاورزی قبول شد و کاردانی اش را گرفت. اومی گوید:« الان که به ما 108 هزارتومان مستمری دادهاند، نمیدانم با این پول کم باید چه کار کنم. دوستان من که معلولیتهای شدید دارند و تحت پوشش هستند اما مستمری آنها هم خیلی کم است، به ما میگویند که باید بتوانید کارآفرینی کنید در صورتی که هم جامعه و هم دولت هیچ قدمی برای ما برنمیدارند.گفتهاند به معلولان وام 20 میلیونی می دهند. من امکان کارآفرینی ندارم و مشکلات زیادی دارم که از گفتن آنها عذرخواهی میکنم. گفتن آن درست نیست». او تلاشهایی هم برای رسانه ای کردن مشکلاتش داشته اما نتیجهای نگرفته است: «من نامه ای برای برنامه حالا خورشید نوشتم و در آن گفتم که فقط به اسم از ما حمایت میکنند و هیچ حمایت واقعی وجود ندارد. خواهش کردم از آنها که برنامه فردا و پس فردا را به معلولان اختصاص بدهند. معلولان به خصوص آنها که وضعیت مالی بدی دارند و تحت پوشش بهزیستی هستند، مشکلات خانوادگی زیادی دارند. من سه برادر و یک خواهر دارم که خوشبختانه آنها سالم هستند». مشکلات مالی از یک سو و بیماری از سوی دیگر روی خوش زندگی را از ابراهیم گرفته است. او میگوید: «من در سن 25 سالگی دیگر نمی توانم از پدرم پول توجیبی بگیرم و کار کنم. عزت نفس من اجازه این کار را به من نمیدهد که هنوز به پدرم وابسته باشم.
روزنامه «فرهیختگان» با درج گزارشی با عنوان «پایان وابستگی» می نویسد: تصور کنید یک روز از خواب بیدار میشوید و همهجا سکوت مطلق است، همه حرف میزنند اما تنها چیزی که حس میکنید، تکان خوردن لبهایی است که صدایی از آنها به گوش شما نمیرسد. شاید این لحظه سخت ترین لحظه باشد؛ وقتی که در سکوت غرق شدهاید و تنها خودتان هستید که دنیایتان را درک میکنید. ناشنوایی شاید بخشی از معلولیت هایی باشد که در اطراف مان وجود دارد و ما گاه با این قبیل افراد برخورد میکنیم. اما قرارگرفتن در جای آنها آنقدرها هم که تصور میکنیم، راحت نیست؛ چهبسا اگر کمی با کفشهای آنها راه برویم، بهتر بتوانیم شرایط آنها را درک کنیم. امروز روز جهانی معلولان است؛ روز آدم هایی که خیلی وقتها بیمهری ها دیدهاند و آزارها کشیدهاند، به بنبست رسیدهاند اما به جای ایستادن و شکایت کردن راهی برای ادامه راه پیدا کردهاند و هرگز متوقف نشدهاند. امروز شاید فرصت مغتنمی باشد تا آنها را جدیتر بگیریم. به گزارش سازمان بهداشت جهانی، بیش از یکمیلیارد نفر یا حدود 15درصد جامعه جهانی به نوعی از معلولیت رنج میبرند که این قشر از جامعه نیازمند کمک هستند تا راحتتر بتوانند در جامعه حضور داشته باشند؛ البته زمانی که امکاناتی در دسترس جمعیتی خاص قرار میگیرد، کل جمعیت از آن سود میبرند.
در ادامه این گزارش آمده است: بخشی از نابینایان به طور مادرزادی این مشکل را دارند و عدهای هم به دلایل مختلف یا به دنبال بالارفتن سن دچار نابینایی یا کاهشدید میشوند که انجام کارهای روزمره مانند کتاب یا روزنامه خواندن، خرید و ارتباط با دوستان را برای آنها دشوار میکند. اما فناوریهای نوین تا حدی توانسته این معلولیت را در آنها جبران و آنها را یاری کنند تا بتوانند از پس بعضی مشکلاتشان برآیند. این قبیل فناوری های کمکرسان به افراد نابینا کمک میکنند تا بتوانند بار دیگر بخوانند و به اطلاعات مورد نیازشان دسترسی پیدا کرده و روز به روز ارتباطات موثرتری برقرار کنند.
** ابوالفضل زرویی، طنزنویس برجسته دنیای ادب و زبان فارسی
ابوالفضل زرویی نصرآباد در 15 اردیبهشت 1348 خورشیدی در تهران به دنیا آمد. او را به عنوان یکی از طنز پردازان به نام کشور می شناسند. زرویی در مطبوعات با نامهای مستعار «ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدل» شناخته می شود. او در نشریاتی مانند گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس و تماشاگران، طنز قلم زد. وی طنز را هنری میدانست که تلاش دارد مردم را به طرف برخورداری از حس نشاط هدایت کند. این طنزنویس برجسته پس از سالها فعالیت در این عرصه، 10 آذرماه درگذشت.
روزنامه «ایران» در مطلبی با عنوان «مثل دهخدا مثل عبید زاکانی» به گفت وگو با احمد عربانی پرداخت و نوشت: جناب عربانی آشنایی شما از کجا و چه زمانی با زرویی نصرآباد شکل گرفت؟ نخ تسبیح این تیم از همان توفیق تشکیل شد و در واقع همان ها بودند که با مدیریت آقای فرجی دوباره دور هم جمع شدند و گل آقا را راه انداختند. خوب یادم هست که تابستان 69 با من تماس گرفتند و ما رفتیم و جلساتی تشکیل دادیم تا سه ماه بعد از این جلسات اولین شماره را منتشر کنیم. جوانترهایی مثل ابوالفضل زرویی و سیامک ظریفی دو سه سال بعد آمدند. در واقع آنها دانشجوهای یکی از چهرههای اصلی توفیق یعنی آقای خواجه نوری بودند که به گل آقا معرفی شدند و آمدند کار خودشان را در تحریریه شروع کردند. کم کم پیشرفت کردند و آقای صابری هم کارشان را خیلی دوست داشت و به آنها اعتمادی ویژه داشت. ابوالفضل تذکرة المقامات را مینوشت با اسم «ملانصرالدین» که خیلی خیلی مورد استقبال قرار گرفت و باعث شد کارش بگیرد. ظریفی هم شعر نو فکاهی مینوشت و کم کم جوانها با تیم قدیمی رفیق شدند و کار به نحوی که همه میدانند پیش رفت و گل آقا، گل آقا شد.
در ادامه این گفت وگو آمده است: طبیعتاً در وهله اول آنچه ابوالفضل را شاخص میکرد قلم و نگارش درخشانش بود. ادبیاتش واقعاً درجه یک بود و چه تبحری در ادبیات داشت و وقتی مینوشت انگار به کلمهها جانی میداد که فقط از عهده او برمیآمد و نبوغی که او داشت. یادم میآید یک روز داشتم توی تحریریه از جلوی دفتر آقای صابری رد میشدم دیدم قاه قاه دارد میخندد. من را دید گفت احمد بیا ببین این ابوالفضل فلان فلان شده چی نوشته و همچنان میخندید. یادم میآید یک جایی از تذکرة المقامات نوشته بود: فلانی فکر میکرد کارمند ک.گ.ب است اما معلوم شد که کارمند آ.اِ.گ است. به واقع قلم جالبی داشت و خودش هم چه پسر نازنین و سالمی بود. خودش میگفت شانس آوردهام پایم به گل آقا باز شده چون دانشگاه اصلی همین جاست.
روزنامه «آرمان» با درج مطلبی با عنوان «نقش بینظیر ابوالفضل زرویی در طنز ایران» به گفت وگو با رویا صدر پرداخت و نوشت: زرویی نصرآباد در ابتدا با نشریه «خورجین» همکاری داشت و بیشتر طنز منظوم مینوشت. بعدها با مجله «گل آقا» در بخشهای مختلف اعم از نثر، نظم و شعر نو همکاری داشت. معروفیتش هم بیشتر بهخاطر ستون «تذکره المقامات» بود که به عنوان قالبی در طنز مطرح شد. در طنز امروز هم با گذشت دو دهه میبینیم از این قالب هنوز استفاده میشود و این قالب هنوز نو و کارآمد است. اسم مستعارش در «گل آقا» ملانصرالدین بود و بیشتر جاها با این نام شناخته میشد. پس از «گل آقا» او با نشریات دیگری از جمله روزنامه های همشهری، انتخاب و جامجم و مجله مهر همکاری داشت.صدر در ادامه افزود: تسلط زرویی بر ادب فارسی در شعر کلاسیک، نو و آثاری که به صورت نثر مینوشت کاملا مشخص بود. در عین حال در آثار طنزش تلخی و عمق وجود داشت که او را از بسیاری طنزنویسان در گذشته و حال متمایز میکرد. ویژگی دیگرش در شعر طنز این بود که زبان روز را در آثاری که در دهه 80 منتشر کرد و در کتاب «بامعرفتهای عالم» وارد کرد و با شیوه استادانهای زبان عامیانه امروز را در شعر کلاسیک به کار برد. این قالب هم بعدا توسط طنزنویسان جوانتر استفاده شد.
در ادامه این مطلب می خوانیم: زرویی نصرآباد در شکلگیری بخشی از جریان طنز امروز نیز با تاسیس مجامع و محافل طنز و نیز تربیت نسلی از طنزنویسان حال حاضر نقش داشت. او موسس دفتر طنز حوزه هنری بود. همچنین بنیان گذار نخستین شب شعر طنز در ایران بود که در این بخش از فعالیت هایش نیروهای جوانتر را شناسایی و به طنز ما معرفی کرد که این افراد در حال حاضر در فضای طنز ایران نقش دارند. آقای زوریی مانند کسانی که بهصورت جدی وارد وادی طنز میشوند حساس بود. او یکی از تاثیرگذارترین افراد در طنز مطبوعاتی و همچنین یکی از جریانسازترین افراد در طنز امروز ما بود که امتزاج قدرت طنزآوری و استحکام ساختاری آثارش در طنز امروز جامعه ما نظیر نداشت و متاسفانه زودهنگام و قبل از آنکه به 50 سالگی برسند، او را از دست دادیم.
روزنامه «فرهیختگان» با درج گزارشی با عنوان «گلآقا دوباره از شهر ما رفت» می نویسد: «عصر دیروز که به خانه مراجعه کردم و پس از چندبار صدا کردن پاسخی دریافت نکردم، وارد خانه شدم که ناگهان پیکر بیجان برادرم را پشت میزش دیدم.» اینها را دیروز برادر ابوالفضل زرویینصرآباد به رسانهها گفت. این آخرین سکانس از خالق «بامعرفتهای عالم» است. باور کنیم یا نه، زرویینصرآباد در آستانه 50 سالگی از میان ما رفت که نه او چند سال قبلترش، نثر و شعرش را برای ما شهریها گذاشت و خودش از شهر تهران بیرون زد. تولد کیومرث صابریفومنی بود. بهجای اینکه بخواهیم به گلآقای دهه 70 بپردازیم، خواستیم در مورد زرویینصرآباد گلآقای زمانهمان کار کنیم، کسی که کیومرث صابری در همان سالهای فعالیتش در ماهنامه گلآقا گفته بود: «قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست.
در ادامه این گزارش آمده است: زرویی نصرآباد شیخوخیتی در حوزه طنزپردازی داشت و حتی این چندسالی که در احمدآبادمستوفی زندگی میکرد، بچههای حوزه طنز تنهایش نمیگذاشتند و گرد او جمع میشدند. با اینکه در این چند سال گذشته تصمیم گرفته بود خلوتی را برای انجام کارهای عقبافتادهاش انتخاب کند و ما در حوزه هنری کمتر از حضور او بهره میبردیم، ولی همچنان محفلی بود که ماهی یکبار بعد از جلسه در حلقه رندان، هنرمندان و طنزپردازان در کنار او مینشستند و آقای زرویی درمورد شگردهای مختلف طنزپردازی و اخبار مختلف روز با جوانان صحبت میکردند. آقای زرویی شخصیت قدرشناسی داشتند و به سختی کمک کسی را میپذیرفت. حتی اگر در روزنامه عکسی یا مطلبی از او منتشر میشد، بارها از آن خبرنگار تشکر میکرد. از طرف دیگر به دلیل اینکه در این عرصه خودساخته و متواضع بود هیچگاه خودش را با تعاریفی که از او میشد، گم نمیکرد. ادب و تواضع از ویژگیهای برجسته اخلاقی استاد زرویی بود که هم در رفتارش بود و هم در آثاری که منتشر کرد. این ادب و فرهیختگی در آثار طنز استاد زرویی به چشم میخورد و این نعمت بزرگی است که نصیب هر کسی هم نمیشود.
** حمایت از زنان ضرورتی آشکار و انکارناپذیر
زنان به عنوان مهمترین قشر جامعه شناخته می شوند و حقوق آنان از جایگاه مهمی برخوردار است. قوانین زیادی نیز در قانون اساسی در حمایت از آنها وضع شده که می توان به تامین حقوق شرعی و قانونی، حفظ کرامت انسانی زن، حفظ سلامت خانواده، مبارزه علیه خشونت علیه زن و ... اشاره کرد. بنابراین فراهم آوردن زمینه های لازم برای حضور مستمر آنان در اجتماع ضرورتی انکارناپذیر است.
روزنامه «ایران» با انتخاب مطلبی با عنوان «انتصاب 1000 مدیر زن در یک سال» به گفت وگو با اطهره نژادی معاون برنامهریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده رییس جمهوری پرداخت و نوشت: بر اساس دستور رئیس جمهوری مبنی بر انتصاب بانوان در پستهای مدیریتی در سه ماهه اخیر شاهد روند رو به رشد این مقوله بودیم تا جایی که در بین وزرا نیز در زمینه اختصاص پستهای معاونت و مدیریت به زنان صحبتهای جدی به عمل آمد و در وزارت ارشاد و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، شرکت نفت و سازمانهای بزرگ دولتی زنان هم توانستند ورود کرده و حکمهای بالا دریافت کنند. این در حالی است که هنوز در برخی وزارتخانهها و سازمانها اقدامی جدی در این خصوص به عمل نیامده است. براساس مصوبه شورای عالی اداری که در تاریخ 27 تیر 1396 مطرح شد، تا پایان برنامه ششم توسعه کشور بنا به دستور أکید رئیس جمهوری مقرر شد 30 درصد از مدیران کشور در دستگاههای اجرایی از میان زنان انتخاب شوند. بر اساس همکاریهایی که در معاونت انجام دادهاند در یک سال اخیر 16.5 درصد رشد انتصاب مدیران زن را در دستگاههای اجرایی شاهد بودیم. به این ترتیب در بین انتصاب مدیران پایه، میانی و ارشد از 6 هزار و 225 مدیر به هفت هزار و 255 نفر در سال 97 رسیدهایم و در یک سال گذشته تعداد مدیران زن در مجموعه دولت 16.54 درصد افزایش یافته است.
در ادامه این گفت وگو آمده است: مهمتر از تعداد انتصابات انجام شده اصل مسأله امکان دستیابی مدیران زن به مناصب مدیریتی است که همیشه با پیش فرض نانوشته مدیریت مخصوص مردان است، امکان ناپذیر بود و حالا با این اقدام دولت تدبیرو و امید، میتوان به زمینهسازی برابری فرصتها، بیشتر امیدوار شد. مشاور حقوقی معاونت امورزنان و خانواده ریاست جمهوری هم با اشاره به این که ضرورت امروز جامعه، حضور زنان در پستهای تصمیمگیری و تصمیم سازی است، میگوید: باوجود سخنان مسئولان، انتصاب زنان در رده های بالا کمتر است اما در ردههای پایین تا اندازهای مناسبسازی شده است.اشرف گرامی زادگان با تأکید بر لزوم افزایش اراده کافی برای حضور زنان در جایگاه واقعی و بحق آنان میافزاید: مقاومت در مسأله حضور زنان باید بیش از پیش شکسته شود زیرا جامعه به زنان متخصص و مدیر احتیاج دارد.
روزنامه «جوان» با درج مطلبی با عنوان «نفی خشونت علیه زنان در خانواده» می نویسد: در طول تاریخ حوادث ناگوار و خشونت آمیز همراه با رنج بسیار بر مردان به ویژه زنان به وود آمده است. در زمان حاضر نیز با گسترش علم و دانش هوز معضل خشونت به عنوان یک مساله حاد اجتماعی باقی است حتی بشر با خشونت مدرن و با مصادیق جدیدی روبه روشده است. در محیط خانواده هر اعقدام عمدی علیه جسم، جان، شرف، مال، حقوق طبیعی و اجتماعی علیه زنان و مردان در قبل و بعد از ازدواج زوجین صورت بگیرد در نظر فقه شیعه، خشونت نامشروع بوده و اسناد بین اللملی نیز آن را غیرقانونی به شمار می آورد. خشونت در خانواده منشا فردی، خانوداگی و اجتماعی دارد که آسیب های جدی بر فرد، خانواده و اجتماع باقی می گذارد که جبران آن گاهی ممکن و گاه غیرممکن است.
در ادامه این یادداشت آمده است: دین اسلام به زن ارزش و کرامت بخشید و خداوند برای افراد خانواده، حقوق و تکالیف توام با اخلاق به ویژه حسن معاشرت، قرارداده تا مودت و محبت و آرامش در بین آنها بیشتر شود و به سعادت کمال برسند و در صورت سواستفاده از حقوق و تکالیف خود، مجازاتی برای آنها تعیین کرده است. در حالی که اعلامیه حقوق بشر، بعد از جنگ جهانی دوم طبق دیدگاه مکاتب غرب، بدون توجه به مصلحت و تفاوت تکوینی زن و مرد حقوق برابر بین زن و مرد را به تصویب رساند و کمسیسون ها و کوانسیون ها و میثاق هایی را برای احقاق حقوق زنان تشکیل دادند تا بتوانند تبعیض علیه زنان را ریشه کن کنند.
روزنامه «نقش» در گزارشی با عنوان «حمایت از زنان» می نویسد: کارزار منع خشونت خانوادگی حرکتی مستقل و جمعی است که توسط تعدادی از فعالین حقوق زنان از چندین شهر ایران راهاندازی شده است. این کارزار آذر 95 همزمان با بیستوپنج نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان، فعالیت خود را با برگزاری نشستی در شهر تهران رسما آغاز کرد. در این نشست، فعالین حقوق زن از شهرهای مختلف حضور داشتند. هدف از برگزاری این نشست معرفی کارزار و چرایی ضرورت تصویب قانونی جهت منع خشونت خانگی بود. هدف کارزار تلاش برای تصویب قانون منع خشونت خانگی علیه زنان از طریق اطلاعرسانی عمومی و رسیدن به اجماع در جامعه مدنی است. خشونت خانگی یکی از شایعترین خشونتهای مبتنی بر جنسیت است که در جهان بر اساس روابط صمیمی بین افراد و در محیط خصوصی رخ میدهد. بر اساس آمارهای رسمی جهانی از هر سه زن یک زن نوعی از خشونت خانگی را در طول زندگی خود تجربه میکند. در ایران متاسفانه به دلیل محدودیت های همیشگی که وجود داشته است آمار رسمی در خصوص خشونت خانگی نداریم. تنها منبع رسمی که میتوان به آن ارجاع کرد پیمایشی است که در سال 1383 در 28 مرکز استان توسط وزارت کشور در خصوص همسرآزاری انجام شد. بر اساس این پیمایش 66 درصد از زنان ایرانی در طول زندگی مشترک خود حداقل یک نوع خشونت خانگی را تجربه کردهاند.
در ادامه این گزارش آمده است: در دنیا کمپین های مختلفی در خصوص مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان وجود داشته و دارد. اما در خصوص ایران تا جایی که من اطلاع دارم تابهحال علیرغم فعالیتهای فردی یا گروهی که در خصوص خشونت خانگی وجود داشته است فعالیتی به این شکل که شامل چندین گروه از شهرهای مختلف باشد، وجود نداشته است. ضمن اینکه این اولین بار است که در حوزه زنان با یک پیشنهاد مشخص و ایجابی پیش میرویم. نکته دیگر این است که ما در راهاندازی کارزار منع خشونت خانگی سعی کردیم از تجربیات زنان در کشورهای دیگر بخصوص کشورهای مسلمان و کشورهایی که به لحاظ فرهنگی نزدیک به ما هستند و همچنین تجربیات گروههای داخلی که در خصوص مبارزه با خشونت خانگی فعالیت داشتهاند، بهره ببریم. یکی از این تجربیات تلاش گروههای زن در لبنان و افغانستان بوده است. به ویژه در لبنان فعالین حقوق زن سالها تلاش کردند تا بتوانند پیشنهاد قانونی خود را به کرسی بنشانند. چند سال پیش تعدادی از حقوقدانها و وکلای فعال در زمینه حقوق زنان به دلیل نبود قانونی در خصوص منع خشونت خانگی تصمیم به نوشتن یک پیشنویس قانونی در ارتباط با منع و پیشگیری خشونت خانگی گرفتند. یکی از اهداف کارزار جمعآوری نظرات زنان به ویژه زنان خشونت دیده و متخصصان و فعالان مدنی (در حد توان و امکاناتی که دارد) بر روی این پیشنویس قانون و به روزرسانی آن است. میخواهیم با آگاهیرسانی و اطلاعرسانی، حمایت همگانی را در خصوص ضرورت تصویب قانونی برای مبارزه با خشونت خانگی جلب کنیم.