ایزدیار: در بچگی از آب می‌ترسیدم/ ۶ طلایم را به پرسپولیس تقدیم کردم!

ایزدیار: در بچگی از آب می‌ترسیدم/ ۶ طلایم را به پرسپولیس تقدیم کردم!

27 تیر 1401

پرافتخارترین ورزشکار بازی‌های پاراآسیایی جاکارتا در رشته شنا که در حال حاضر ۵۳ مدال آسیایی در کارنامه خود دارد در گفت‌وگوی تفصیلی با ایسنا از سختی‌های خود در این رشته سخن گفت.

 شاهین ایزدیار پرافتخارترین شناگر بازی‌های پاراآسیایی جاکارتا که ۲۸ سال سن دارد، از ۹ سالگی شنا را شروع کرده و از ۱۴ سالگی به عضویت تیم ملی درآمده که حاصل این ۱۴ سال عضویت در تیم ملی، کسب ۵۳ مدال است.

او به اندازه‌ای از آب ترس داشته که آموزش شنا برایش نزدیک به یک سال طول کشیده، حتی برخی از جلسات با نشستن در کنار لب استخر فقط گریه می کرده و برای آموزش داخل آب نمی‌رفته اما در نهایت با تشویق‌های پدر، مادر و زحمات مربیانش وارد تیم شنا استان البرز شده است. ایزدیار در شروع راه هرگز تصور نمی‌کرد روزی این رشته را به صورت حرفه‌ای دنبال کند.

معلولیت او مادرزادی است و از بدو تولد مچ دست راستش رشد نکرده است، او از دوران مهدکودک و دبستان، با دیدن تفاوت دستش با سایر کودکان اذیت می‌شد اما به مرور وقتی که با ورزش شنا آشنا شد و موفقیت‌های زیادی کسب کرد اعتماد به نفسش افزایش یافت، تا جایی که اکنون به معلولیتش افتخار می‌کند و هیچ کمبودی را احساس نمی‌کند.

او از سال ۲۰۱۰ به مشهد آمده و به صورت حرفه ای شنا را دنبال کرده و سختی‌های زیادی را کشیده و کل زندگیش را فدای ورزش کرده است.

 

ایزدیار می‌گوید: تفریح، مهمانی، خانواده و... را تنها به خاطر شنا و کسب افتخار برای کشور کنار گذاشتم و از ۱۷ سالگی به یک شهر غریب رفتم و تنها زندگی کردم که البته بسیاری از مواقع به دلیل فشار زیاد حتی تصمیم داشتم که دیگر شنا را ادامه ندهم اما با انگیزه‌ای که پدر، مادر و دوستانم می‌دادند دوباره برمی‌گشتم و با قدرت به فعالیت خود ادامه می‌دادم.

در ادامه این گفت و گو را می‌خوانید:

* به اندازه‌ای از آب می‌ترسیدم که آموزش شنا یکسال طول کشید

از ۷ سالگی در رشته‌های مختلفی همچون ژیمناستیک و تکواندو کار می‌کردم اما به توصیه یکی از اقوام خود فقط دنبال این بودم که شنا را یاد بگیرم. به‌اندازه‌ای از آب می‌ترسیدم که آموزش شنا برای من نزدیک به یک سال طول کشید، در صورتی که سایر افراد در عرض یک ماه یا حتی کمتر، حداقل یک شنا را یاد می‌گیرند. این ترس به‌ حدی بود که نمی‌خواستم وارد آب شوم، خیلی از جلسات لب استخر می‌نشستم، فقط گریه می‌کردم و برای آموزش نمی‌رفتم، اما با تشویق‌های پدر، مادرم و زحمات مربیانم و با پشتکاری که داشتم در نهایت ادامه دادم.

به‌اندازه‌ای از آب می‌ترسیدم که آموزش شنا برای من نزدیک به یک سال طول کشید، در صورتی که سایر افراد در عرض یک ماه یا کمتر، حداقل یک شنا را یاد می‌گیرند. این ترس به‌ حدی بود که نمی‌خواستم وارد آب شوم، خیلی از جلسات لب استخر می‌نشستم، فقط گریه می‌کردم و برای آموزش نمی‌رفتم.

* شنا بخشی از زندگی من شده است

پنج سال شنا کردم و با تشویق‌های خانواده کم کم وارد تیم شهر کرج شدم. تا ۱۴ سالگی با افراد عادی تمرین می‌کردم و در مسابقات کشوری که در استخر آزادی برگزار شد، در رده سنی دوازده سال توانستم رتبه هفتم ۲۰۰ متر قورباعه را کسب کنم، در سن ۱۴ سالگی با پاراشنا و پارالمپیک آشنا شدم و بعد به عضویت تیم ملی درآمدم. در سال ۸۶ اولین بار که در مسابقات کشوری پاراشنا در مشهد مقدس شرکت کردم با کسب ۳ مدال طلا ستاره مسابقات شناخته شدم و ۳ بار رکورد ملی را جابجا کردم.

مدت زیادی که به خاطر کرونا امکان تمرین وجود نداشت و استخرها دایر نبود افسردگی پیدا کرده بودم، هر چند شنا بخش زیادی از زندگی من شده است، اما رشته های دیگر همچون تنیس روی میز و بدمینتون را نیز دوست دارم.

* لیسانس تربیت بدنی از دانشگاه فردوسی مشهد دارم

در مقطع دبیرستان وارد رشته فنی و حرفه‌ای شدم و نقشه کشی معماری می‌خواندم، به دلیل علاقه‌ای که به رشته تربیت بدنی داشتم، بعد از گرفتن دیپلم فنی و حرفه‌ای، تربیت بدنی را ادامه دادم و هم‌اکنون لیسانس تربیت بدنی از دانشگاه فردوسی مشهد دارم، در حال حاضر دانشجو نیستم و به خاطر بازی‌های پاراآسیایی هانگژو در کنکور ارشد شرکت نکردم که البته بازی‌ها نیز یکسال به تعویق افتاد، احتمالا از مهرماه دانشجوی ارشد در دانشگاه تهران می‌شوم.

 

*رشته تربیت بدنی بیشتر به دردم می‌خورد تا فنی و حرفه‌ای

بعد از این که سنم بالاتر رفت و آگاهیم بیشتر شد، مشاوره‌هایی که گرفتم متوجه شدم رشته تربیت بدنی بیشتر به دردم می‌خورد تا نقشه‌کشی معماری، در آینده می‌توانم در کنار فعالیت ورزشی، علم خود را نیز در شنا افزایش دهم.

*پدرم لباس آستین بلند نمی‌خرید تا دستم را مخفی نکنم

همه چیز برمی‌گردد به حمایت خانواده، من زمانی که پدرم لباس آستین بلند برای من نمی‌خرید تا دستم را مخفی نکنم متوجه شدم با تفاوت اندامی که دارم این مساله از سوی خانواده پذیرفته شده تا کم کم به محله رسید و ادامه پیدا کرد. جلسات اول وقتی وارد مدرسه یا هر محیط جدید دیگری می‌شدم، به خاطر حس کنجکاوی بچه‌ها اذیت می‌شدم ولی بعدها پس از دوستی با آنها پی می‌بردند که چیز خاصی نبود که به آن توجه کنند.

زمانی که پدرم لباس آستین بلند برای من نمی‌خرید تا دستم را مخفی نکنم متوجه شدم با تفاوت اندامی که دارم این مساله از سوی خانواده پذیرفته شده تا کم کم به محله رسید و ادامه پیدا کرد. جلسات اول وقتی وارد مدرسه یا هر محیط جدید دیگری می‌شدم، به خاطر حس کنجکاوی بچه‌ها اذیت می‌شدم، ولی بعدها پس از دوستی با آنها پی می‌بردند که چیز خاصی نبود که به آن توجه کنند.زمانی که پدرم لباس آستین بلند برای من نمی‌خرید تا دستم را مخفی نکنم متوجه شدم با تفاوت اندامی که دارم این مساله از سوی خانواده پذیرفته شده تا کم کم به محله رسید و ادامه پیدا کرد. جلسات اول وقتی وارد مدرسه یا هر محیط جدید دیگری می‌شدم، به خاطر حس کنجکاوی بچه‌ها اذیت می‌شدم، ولی بعدها پس از دوستی با آنها پی می‌بردند که چیز خاصی نبود که به آن توجه کنند.

* برای موفقیت در شنا سختی‌های زیادی را تحمل کردم

زمانی که شنا را شروع کردم برای تمرین مشکل زیادی نداشتم، اما برای انجام یکسری حرکات بدنسازی، اوایل چون اطلاعات کافی نداشتم اذیت می‌شدم و دچار مشکل بودم و سختی های زیادی را تحمل کردم، الان یکسری وسایل برای خود طراحی کرده‌ام و تمام حرکات بدنسازی را انجام می‌دهم. درست است تنها یک کف دست ندارم، اما در شنا کف دست برای پیشرفت بهتر، اهمیت زیادی دارد تا ۱۴ سالگی چون با افراد عادی تمرین می‌کردم، رکودهایم خیلی پایین بود. بنابراین مجبور بودم تلاش خود را بیشتر کنم تا خود را به بقیه برسانم.

* موفقیتم را مدیون پدر و مادر خود می‌دانم

پدر و مادرم تاثیر زیادی در موفقیت من داشتند، به خصوص مادرم که خیلی حمایت می‌کرد، پدرم چون مشغول کار بود مادرم همیشه من را استخر می‌برد و می‌آورد، حتی مسیری که می‌رفتیم یک زمان تیرهای چراغ برقش می‌سوخت مادرم برای پیگیری خود اداره برق می‌رفت تا زودتر مشکل برطرف شود تا من استخر را از دست ندهم. برای رسیدن به این موفقیت پدر و مادرم، مربیانم و حتی مستخدمی که می‌آمد و در استخر را باز می‌کرد تا نظافت کند، زحمات زیادی کشیده‌اند و من مدیون همه آنها هستم.

* شنا به من اعتماد به نفس داد

قبل از این که فعالیت ورزشی خود را در شنا شروع کنم، شرایط واقعا سخت بود اما زمانی که شنا را شروع کردم و وارد تیم شنا استان البرز شدم، اعتماد به نفس پیدا کردم و به این خودباوری رسیده بودم که هیچ چیزی کمتر از بچه‌های هم سن و سال خود ندارم، با اعتماد به نفسی که از شنا پیدا کرده بودم سعی می کردم به سایر افراد که گذشته شاهین ایزدیار را داشتند، کمک کنم. چند روز پیش خانمی که تقریبا شرایطی مثل من داشت و از زندگی ناامید بود، پیامی به من داد و برای مشاوره‌ای که طی یکسال گذشته به او داده بودم از من تشکر کرد و گفت؛ بعد از صحبت با شما این جرئت را پیدا کردم که دیگر دستم را مخفی نکنم، در حال حاضر ساز تمرین می‌کنم و شغل خود را نیز تغییر داده‌ام، همین یک اتفاق برای من کافی بود.

* شروع فعالیت حرفه‌ای در شنا

اولین مسابقه‌ای که در شنا شرکت کردم سال ۲۰۰۹ در مسابقات جوانان آسیا در ژاپن بود که ۱۵ سال داشتم و موفق به کسب یک طلا و دو نقره شدم. اصلا انتظار نداشتم بعد از اینکه تازه یک سال به عضویت تیم ملی درآمدم، مدال برون مرزی را بگیرم. استارت کارم از این مسابقات شروع شد، سال ۲۰۱۰ اولین دوره بازی‌های پاراآسیایی در گوانجو با ۲ مدال طلا، یک نقره و ۳ برنز مدال آورترین ورزشکار کاروان شناخته شدم. همچنین در مسابقات آیواز امارات برای اولین بار سهمیه پارالمپیک لندن را کسب کردم که در کل تاریخ شنای ایران کسی نتوانسته بود برای شنا کسب سهمیه کند. در این مسابقات با یک دقیقه و ۱۲ ثانیه در ۱۰۰ متر قورباغه توانستم به فینال پارالمپیک لندن راه پیدا کنم که در آن زمان به گفته‌ی کادر فنی افتخار بزرگی برای شنای معلولین بود. همچنین برای دومین بار و به عنوان تنها نماینده ایران در پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو، در صدمتر قورباغه رتبه هشتم را کسب و به فینال راه پیدا کردم. در جاکارتا نیز با ۶ مدال طلا و یک نقره از بین ۳۷۰۰ ورزشکار شرکت کننده برترین ورزشکار آسیا شناخته شدم.

 

سال ۲۰۱۰ اولین دوره بازیهای پاراآسیایی در گوانجو با ۲ مدال طلا، یک نقره و ۳ برنز مدال آورترین ورزشکار کاروان شناخته شدم. همچنین در مسابقات آیواز امارات برای اولین بار سهمیه پارالمپیک لندن را کسب کردم که در کل تاریخ شنای ایران کسی نتوانسته بود برای شنا کسب سهمیه کند.

* به مدال برنز بازی‌های پاراآسیایی ۲۰۱۰ هم راضی بودم

در ۲۰۱۰، ۱۷ سال سن داشتم و بازی‌های پاراآسیایی استرس و ترس زیادی داشت، فقط دوست داشتم مدال بگیرم و رنگ مدال برای من فرقی نداشت، حتی به مدال برنز هم راضی بودم. اما خدا را شکر طلای کاروان را گرفتم، از همین بازی‌ها انگیزه‌ام زیاد شد و موفقیت‌ها تداوم داشت تا توانستم ۲ طلا، یک نقره و ۳ برنز را کسب کنم، همین مساله سبب شد تا تمریناتم را با انگیزه بیشتری ادامه دهم.

* پس از اعزام نشدن به پارالمپیک توکیو تا مدتی ناامید بودم

در مسابقات جهانی ۲۰۱۹ لندن برای شرکت در بازی‌های پارالمپیک توکیو کسب سهمیه کردم ولی با تصمیم کمیته ملی پارالمپیک و سیاست هایی که مبنا قرار داده بودند، از اعزام شناگر به این بازی‌ها امتناع کردند، تقریبا ۳ ماه بعد از این موضوع ناامیده شده بودم و اگر در تمرینات حاضر می‌شدم، فقط آب بازی می‌کردم و تمرین خاصی انجام نمی‌دادم، بعد از مدتی دوباره به خود گفتم که اتفاق خاصی رخ نداده و تصمیم گرفتم خود را برای بازیهای پاراآسیایی هانگژو چین آماده شوم تا دوباره افتخارات جاکارتا را تکرار کنم.

* پرسپولیس تیم محبوبم است

کسب ۶ مدال طلا در بازیهای پاراآسیایی جاکارتا یک عدد خاطره‌انگیز برای پرسپولیس است، وقتی ۶ طلا گرفتم آن را به تیم محبوبم، پرسپولیس تقدیم کردم. البته من فوتبال را خیلی دوست ندارم اما چون پرسپولیسی هستم یک بار در سال ۲۰۱۸ برانکو برای تماشای بازی نیمه نهایی برابر السد از من دعوت کرد تا به استادیوم بروم که به فینال راه پیدا کرد و بار دیگر هم برای تماشای فینال پرسپولیس به استادیوم رفتم، البته بازی فوتبال سایر تیم ها را دوست ندارم.

 

* لقب ارتش تک نفره در جاکارتا را دوست داشتممن فوتبال را خیلی دوست ندارم، اما چون پرسپولیسی هستم یک بار در سال ۲۰۱۸ برانکو برای تماشای بازی نیمه نهایی برابر السد از من دعوت کرد تا به استادیوم بروم که به فینال راه پیدا کرد و بار دیگر هم برای تماشای فینال پرسپولیس به استادیوم رفتم.

مایکل فلپس شناگر آمریکایی برترین ورزشکار تاریخ دنیاست که رکوردهای فوق‌العاده‌ای را ثبت کرده است، در جاکارتا مردم و اصحاب رسانه به من لطف داشتند و القاب زیادی از جمله مایکل فلپس ایرانی، ارتش تک نفره و پسر طلایی به من دادند که بار مسئولیت من را زیاد کردند، از بین القاب داده شده ارتش تک نفره را خیلی دوست داشتم. جالب بود وقتی لقب مایکل فلپس ایرانی را به من دادند، کامنت ها را که می‌خواندم خیلی‌ها گفته بودند که خودمان شاهین داریم و شاهین برای خودش شاهین است و دلیل ندارد که لقب مایکل فلپس را به او بدهیم، اینها برای من افتخار است.

* مرحوم علی انصاریان بهترین دوست من بود

با ورزشکاران زیادی از جمله برادران گرایی (کشتی فرنگی)، کیانوش رستمی (وزنه برداری)، نجمه خدمتی (تیراندازی) بهمن عسگری و سجاد گنج زاده (کاراته) رفاقت دارم ولی ارتباطم با مرحوم علی انصاریان از همه بیشتر بود.

* اگر به گذشته برگردم دوباره شنا را انتخاب می‌کنم

قبل از این که فعالیتم را در شنا شروع کنم، در رشته های دوومیدانی و تکواندو کار می‌کردم و دوی سرعتم خوب است، در آن زمان پاراتکواندو وجود نداشت، اما الان ورزشکاران این رشته رنکینگ یک دنیا را دارند و در پارالمپیک هم مدال‌آور هستند. ۲۰ سال است که ورزش حرفه ای انجام می‌دهم و به جز شنا به رشته دیگری فکر نمی‌کنم، عاشق شنا هستم و همیشه تلاش می‌کنم در هر رقابتی حتی در بازی خانوادگی برنده باشم، در حال حاضر ۲۹ سال سن دارم و تا چند سال دیگر تا جایی که توان داشته باشم شنا را ادامه می‌دهم، در حقیقت اگر به عقب برگردم دوباره شنا را انتخاب می‌کنم.

* تنبک زدن را دوست داشتم، اما معلولیت اجازه نمی‌داد

یکی از علایق من ساز زدن است، تنبک زدن را خیلی دوست داشتم ولی به دلیل معلولیتی که در دستم داشتم به صورت حرفه‌ای نمی‌توانستم انجام دهم. آموزش زبان انگلیسی را نیز دوست داشتم و حتی چند بار سراغش رفتم اما با فشردگی تمریناتم، امکان ادامه آن وجود نداشت، البته الان زبانم را ادامه می‌دهم. ورزش حرفه‌ای ورزشکار را از علایقش دور می‌کند، به گونه‌ای که نمی‌توانی با خانواده‌ات مهمانی بروی، تا دیروقت بیدار بمانی، مسافرت چند روزه بروی، هر غذایی که دوست داری بخوری، این قدر بدنت خسته است که حتی اگر دلت بخواهد خستگی اجازه نمی‌دهد، دوست داری استراحت کنی تا فردا تمرینات را به خوبی انجام بدهی. اینها سختی‌هایی است که تمام ورزشکاران حرفه‌ای باید تحمل کنند.

ورزش حرفه‌ای ورزشکار را از علایقش دور می‌کند، به گونه‌ای که نمی‌توانی با خانواده‌ات مهمانی بروی، تا دیروقت بیدار بمانی، مسافرت چند روزه بروی، هر غذایی که دوست داری بخوری، این قدر بدنت خسته است که حتی اگر دلت بخواهد خستگی اجازه نمی‌دهد، دوست داری استراحت کنی تا فردا تمرینات را به خوبی انجام بدهی.* ورزش حرفه‌ای تنها چیزی که ندارد، سلامتی است

ورزش در حد آماتوری سلامتی دارد مثلا همه معتقدند که شنا کمترین آسیب را در بین رشته‌های ورزشی دارد، پاره‌گی و کشیدگی تاندون ندارد ولی پر از التهاب است، من الان هر دو کتفم ساییدگی غضروف پیدا کرده و التهاب وحشتناکی دارد، خداوند کتف را درست کرده که هر روز یک تکانی بخورد نه این که روزی ۵ یا ۶ هزار بار حرکت داشته باشد و تمرینات سنگین انجام دهیم، تنها چیزی که ورزش حرفه ای ندارد، سلامتی است.

*بیش سی هزار دلار برای ۶ طلا و یک نقره جاکارتا

قبل از اعزام به بازی‌های پاراآسیایی جاکارتا گفتند طلای جاکارتا ۱۶۰ سکه است، وقتی جاکارتا بودم مسعود سلطانی‌فر وزیر وقت به من گفت که اگر ۲ طلا بگیری، ۳۰۰ سکه دریافت می‌کنی، وقتی برگشتم ۶ طلا گرفته بودم که اگر پول همه طلاها را حساب می‌کردند، چیزی حدود هزار سکه می‌شد، بعد که آمدیم به جای سکه گفتند؛ کارت هدیه قرار است به ورزشکاران مدال‌آور داده شود، زمانی که قول دادند سکه ۳ میلیون بود، هنگام تحویل ۵ میلیون شده بود که البته به ما وعده کارت هدیه ۳ میلیونی را دادند و از تعداد آن نیز کم کردند و چیزی حدود ۲۴۹ کارت هدیه ۳ میلیونی دریافت کردم، البته جایزه پای سکوی مبلغ دلاری بود که برای هر طلا فکر می‌کنم ۱۵۰۰ دلار گرفتم، در حقیقت برای ۶ طلا و یک نقره، سی هزار و ۵۰۰ دلار جایزه پای سکو گرفتم که کامل بود، اما پاداش بازی‌ها را کامل دریافت نکردم.

 

زمانی که قول دادند سکه ۳ میلیون بود، هنگام تحویل ۵ میلیون شده بود که البته به ما وعده کارت هدیه ۳ میلیونی را دادند و از تعداد آن نیز کم کردند و چیزی حدود ۲۴۹ کارت هدیه ۳ میلیونی دریافت کردم، البته جایزه پای سکوی مبلغ دلاری بود که برای هر طلا فکر می‌کنم ۱۵۰۰ دلار گرفتم، در حقیقت برای ۶ طلا و یک نقره، سی هزار و ۵۰۰ دلار جایزه پای سکو گرفتم.* هنوز جایی استخدام نیستم

یک ورزشکار حرفه‌ای وقتی تمرین می‌کند کار دیگری به جز ورزش نمی تواند انجام دهد، بنابراین در حال حاضر استخدام جایی نیستم، هرچند معتقدم ورزشکاران در آینده باید از سمت وزارت ورزش و جوانان مورد حمایت قرار بگیرد نه این که فراموش شود، یکی از دغدغه‌های اصلی من و سایر ورزشکاران حرفه ای آینده آنهاست، این که وقتی دوره حرفه‌ای آنها به پایان می‌رسد، باید چه کاری انجام دهند، سراغ شغل آزاد بروند یا از طرف وزارت ورزش مورد حمایت قرار بگیرند.

* ورزشکاران پاراآسیایی حقوق مادام العمر دریافت نمی‌کنند

یک نکته مهم این است که ورزشکاران المپیکی و آسیایی که مدال گرفته‌اند حقوق مادام العمر دارند اما ورزشکاران معلول تنها آنهایی که مدال پارالمپیکی دریافت کرده‌اند از حقوق مادام العمر برخوردارند و آنهایی که در بازی‌های پاراآسیایی مدال گرفته‌اند، حقوق نمی‌گیرند. در این زمینه چند بار به دفتر ریاست جمهوری، بیت رهبری و وزارت ورزش و جوانان نامه زدیم که موضوع را پیگیری کنند تا مدال آوران بازیهای پاراآسیایی نیز حقوق مادام العمر داشته باشند، الان فقط حقوق اردونشینی دریافت می‌کنیم و کار دیگری جز ورزش نداریم. با توجه به این که مخارج سنگین است و ورزشکار درآمد دیگری ندارد، اگر دغدغه مالی نیز اضافه شود کیفیت تمرینات کاهش پیدا می‌کند.

 

* پدر، مادر، پدربزرگ و مربیانم الگوی زندگی من هستند

پدر، مادر، مربیان مختلف و پدر بزرگم در مسیری که انتخاب کردم خیلی موثر بودند، سال ۸۶ زمانی که ۱۴ سال سن داشتم، بارها پدر بزرگم برای این که احساس تنهایی نکنم از کرج به مشهد می‌آمد و من را تشویق می‌کرد، هنوز هم بعد از سال‌ها پدر بزرگم بعد از هر مسابقه‌ای به فرودگاه می‌آید و همچنان مشوق اصلی من است.

* سعی کرده‌ام الگوی خوبی برای هم‌نوعان خود باشم

در فضای مجازی خیلی برای من کامنت می‌آید که شما الگوی ما نه تنها در ورزش بلکه در زندگی هستید که نشان از لطف این افراد نسبت به من است. تا جایی که توانستم به هم نوعان خود یا کسانی که مشکل دارند یا ناامید هستند و مسیر را اشتباه رفته‌اند، کمک کنم و به آنها مشاوره‌های لازم را بدهم که مسیر را اشتباه انتخاب نکنند، واقعا حس خیلی خوبی است که به هم نوعان خود کمک کنی.

* تغییر دیدگاه وزارت ورزش و کمیته ملی پارالمپیک به شنا بعد از جاکارتا

بعد از بازیهای پاراآسیایی جاکارتا، دیدگاه وزارت ورزش و کمیته ملی پارالمپیک نسبت به شنا تغییر زیادی کرد، به طوری که در حال حاضر هر ماه ۱۰ روز اردو در هتل المپیک داریم، در حالی که در گذشته این طور نبود، الان حمایت های خوبی صورت می‌گیرد و انگیزه زیادی برای شناگران ایجاد شده، حتی مربیان تلاش می‌کنند تا شناگران خوبی را آموزش دهند تا در آینده افرادی امثال شاهین ایزدیار را پرورش دهند.

از سال ۲۰۱۰ تاکنون حمایت‌ها به شنای معلولان نسبت به گذشته خیلی بهتر شده، به طوری که در گذشته شنا اصلا اعزام برون مرزی نداشت اما الان به ویژه بعد از جاکارتا اعزام‌ها بیشتر شده و نگاه مسئولین نسبت به شنا تغییر پیدا کرده است.

از سال ۲۰۱۰ تاکنون حمایت‌ها به شنای معلولان نسبت به گذشته خیلی بهتر شده، به طوری که در گذشته شنا اصلا اعزام برون مرزی نداشت، اما الان به ویژه بعد از جاکارتا اعزام‌ها بیشتر شده و نگاه مسئولین نسبت به شنا تغییر پیدا کرده است.

* قول نمی‌دهم حتما مثل جاکارتا باشم

تلاش می‌کنم در بازیهای پاراآسیایی هانگژو چین نیز همانند جاکارتا اتفاق خوبی رخ دهد، ۳ ماه پیش که در تورنمنت بین المللی ایتالیا شرکت کرده بودم، شناگران سایر کشورها از جمله قزاقستان پیشرفت خوبی کرده بودند و مشخص بود که مدام در حال تمرین هستند، من تلاش خود را می‌کنم که در چین نیز اتفاق خوبی رخ دهد، ولی قول نمی دهم حتما مثل جاکارتا باشم. البته در حال حاضر تلاشم برای کشورهای اسلامی است تا برای اولین بار افتخارات خوبی را کسب کنم.

* در خانواده تنها من ورزش حرفه‌ای انجام می‌دهم

یک خواهر دارم که ازدواج کرده و ۲ بچه دارد و یک برادر که او نیز متاهل است، برادرم مثل من رشته‌های ورزشی مختلف و همچنین شنا کار می‌کند اما به صورت حرفه‌ای دنبال نمی‌کند در حقیقت تنها کسی که در خانواده ورزش را به صورت حرفه‌ای انجام می‌دهد من هستم.

* تا جایی که بتوانم به فعالیت حرفه‌ای در شنا ادامه می‌دهم

در حال حاضر مجردم و فعلا برنامه‌ای برای ازدواج ندارم، تا جایی که بتوانم به فعالیت حرفه‌ای خود در شنا ادامه می‌دهم. الان ۱۹ مدال پاراآسیایی دارم که یک رکورد خیلی خوبی است، تاکنون ۸ مدال طلا کسب کرده‌ام و هدفم افزایش تعداد مدالهای خود در هانگژو چین است. اگر یک زمانی بخواهم شنا را کنار بگذارم قطعا در عرصه مربیگری فعالیت خود را ادامه خواهم داد تا تجربیاتم را در اختیار شناگران دیگر قرار دهم.

 

* بزرگ‌ترین آرزویم قرار گرفتن روی سکوی پارالمپیک است

سطح آسیا نسبت به جهانی پایین تر است، در پارالمپیک شناگران نسبت یه سایر رشته‌های ورزشی، رکوردهای نزدیکی به ورزشکاران المپیکی دارند، یعنی رکورد ماده ۱۰۰ متر کرال سینه در «کلاس اس۱۰پارالمپیک که بالاترین کلاس است» ۵۰ ثانیه است در صورتی‌که رکورد افراد سالم ایران در این ماده ۵۱ ثانیه است؛ یعنی اگر شناگران سالم ما نیز در این رقابت حضور پیدا کنند جزو سه نفر برتر نخواهند شد؛ یعنی این قدر سطح مسابقات جهانی بالاست. البته بالاترین سطح مسابقات مربوط به پارالمپیک است و بیشترین رکوردها در پارالمپیک زده می‌شود که ارزش آن به مراتب بالاتر از جهانی است. سعی دارم در آینده هم مدال جهانی و هم پارالمپیک را کسب کنم، بنابراین هدف بعدی و بزرگ‌ترین آرزوی من قرار گرفتن بر روی سکوی پارالمپیک پاریس است.

 بالاترین سطح مسابقات مربوط به پارالمپیک است و بیشترین رکوردها در پارالمپیک زده می‌شود که ارزش آن به مراتب بالاتر از جهانی است. سعی دارم در آینده هم مدال جهانی و هم پارالمپیک را کسب کنم، بنابراین هدف بعدی و بزرگ‌ترین آرزوی من قرار گرفتن بر روی سکوی پارالمپیک پاریس است.

* سختی‌های زیادی را تحمل کردم، اما ارزش داشت

از سال ۲۰۱۰، سه ماه قبل از بازیهای پاراآسیایی گوانجو به پیشنهاد اقبالی رییس انجمن پاراشنا به مشهد رفتم تا تمرینات خود را در آنجا که شرایط بهتری داشت، پیگیری کنم. حدود ۸ سال و نیم در مشهد بودم و خیلی از افتخارات خود را در مشهد کسب کرده‌ام، تنهایی زیادی را در آنجا کشیدم، اوایل که مشهد رفته بودم چون خانه نداشتم در هتل زندگی می‌کردم، بعضی وقت ها که از تمرین برمی‌گشتم هتل یادش می رفت برای من ناهار نگه دارد، خیلی وقت‌ها سال تحویل تنها بودم و خیابان راه می رفتم و گریه می‌کردم، سختی‌های زیادی را تحمل کردم، اما ارزش داشت. در مشهد به دلیل این که هم باید اجاره خانه می‌دادم و هم برای خود مکمل تهیه می‌کردم، هزینه‌ زندگی سنگین است و یک مدتی از نظر مالی تحت فشار بودم، پدرم نیز تا حدودی می‌توانست حمایتم کند و انتظار زیادی از او نداشتم، به هر صورت  این سختی‌ها سبب شد تا الان در این جایگاه قرار بگیرم.

* بارها از ادامه مسیر خسته می‌شدم، اما دوباره برمی‌گشتم

بعضی وقت‌ها در اثر فشار تمرینات از بدن درد خوابم نمی برد و به ذهنم این تصمیم خطور می‌کرد که ورزش را کنار بگذارم، با خود می‌گفتم ورزش کافی است و دیگر نمی توانم ادامه بدهم، حتی بعضی وقت‌ها به دلیل خستگی رکورد خوبی را در شنا ثبت نمی‌کردم و از ادامه مسیر ناامید می‌شدم اما با صحبتی که با پدر، مادرم و مربی‌ام انجام می دادم دوباره به ادامه مسیر در شنا امیدوار می‌شدم.   

 

* شروع کرونا و ادامه تمرینات در تهران

از زمان شروع کرونا از مشهد به کرج آمدم و مدت یکسال و نیم است که زیر نظر حضرتی تمرین می‌کنم، در مشهد با مهدی ضیایی تمرین می‌کردم، البته با مربیان زیادی همچون چگینی، اقبالی، سلیمانی و حسینی کار کرده‌ام که اصلی‌ترین مربیانم ضیایی، حضرتی و اقبالی بودند.

* بهانه آوردن کافی است، معلولان باید مسیرشان را پیدا کنند

تمام کسانی که تفاوت اندام دارند چه شدید و چه خفیف، بهانه آوردن کافی است، این که گوشه خانه بنشینند و مرتب غصه بخورند و بگویند در کشور ما امکانات برای افراد معلول نیست، سرمایه نداریم، خانواده حمایت نمی‌کند، در شهر دورافتاده زندگی می‌کنیم، اینها بهانه است که باید کنار بگذارنند. من خیلی از قهرمانان را می‌شناسم که از روستا آمده‌اند و با تمام سختی‌هایی که داشتند به مدال پارالمپیک رسیده‌اند، به عنوان نمونه یکی از دوومیدانی کاران پارالمپیکی در پرتاب نیزه حتی یک نیزه برای پرتاب نداشت و میلگرد پرتاب می‌کرد، اما در پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن و ۲۰۱۶ ریو مدال گرفت. بنابراین بهانه آوردن کافی است و باید افرادی که تفاوت اندام دارند مسیرشان را پیدا کنند، حتما نباید همه ورزشکار شوند، یکی در رشته بازیگری و دیگری در موسیقی می‌تواند موفق باشد، رشته‌های مختلفی وجود دارد که معلولین می‌توانند کار کنند و مطمئن باشند راههای بهتری برای آنها باز می‌شود.

من خیلی از قهرمانان را می‌شناسم که از روستا آمده‌اند و با تمام سختی‌هایی که داشتند به مدال پارالمپیک رسیده‌اند، به عنوان نمونه یکی از دوومیدانی کاران پارالمپیکی در پرتاب نیزه حتی یک نیزه برای پرتاب نداشت و میلگرد پرتاب می‌کرد، اما د ر پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن و ۲۰۱۶ ریو مدال گرفت.

* یادآور کسب ۶ مدال طلا توسط مردم حس بسیار خوبی است

بعد از جاکارتا مردم نسبت به من خیلی لطف داشتند، فکر می‌کنم ۴ ماه بعد از بازی‌ها هر روز در خیابان با من عکس می‌گرفتند، اما رفته رفته به دلیل مشکلات همه چیز عادی و فراموش می‌شود، همه آن ۶ طلایی که در بازیهای پاراآسیایی جاکارتا کسب کرده‌ام، وقتی یادآوری می کردم و به یاد می‌آوردند که یک نفر در فلان مسابقه‌ای ۶ طلا گرفت، این خیلی حس خوبی است. واقعا مردم به من لطف دارند وقتی در خیابان یا هر کجای دیگری می‌بینند و ابراز احساسات می‌کنند، این حس را نمی توان با هیچ چیز دیگری عوض کرد.

* امکان رقابت در بازی‌های آسیایی یا المپیک وجود ندارد

مسیر من برای بازی‌های پاراآسیایی و پارالمپیک است، زیرا به دلیل محدودیتی که در دستم هست و مچ دستم رشد نکرده خیلی سخت است که با ورزشکاران المپیکی و آسیایی رقابت کنم، مثلا زهرا نعمتی شرایطش به گونه‌ای است که مشکلی برای رقابت در المپیک و پارالمپیک ریو نداشت، اما در شنا چون رقابت نابرابر است امکان حضور در المپیک نیست و من تنها می‌توانم در پارالمپیک مسیر خود را ادامه دهم.


* رسیدن به موفقیت سختی دارد، اما باید صبوری به خرج داد

افرادی که تفاوت اندام دارند، حتی نوجوانان و جوانانی که مرتب بهانه می‌آورند و می‌گویند فلان شخص ژن خوب دارد یا پدرش حامی فرزندش بوده، پارتی داشته و... همه بهانه است یک نفر وقتی خودش خوب باشد کسی نمی تواند حقش را پایمال کند، باید طوری خوب باشی و خودت را از بقیه جدا کنی که هیچ شک و شبهه‌ای باقی نماند، اگر دنبال تخصصی که علاقه دارند، بروند قطعا به علایق خود می‌رسند، سختی دارد اما باید صبوری به خرج بدهند تا به هدف خود برسند.

 

* ۲۰۱۴ اینچئون، تلخ‌ترین خاطره ورزشی

تلخ ترین خاطره ورزشی‌ام به بازی‌های پاراآسیایی ۲۰۱۴ اینچئون برمی‌گردد، بعد از موفقیتی که در گوانجو کسب کرده بودم ۴ سال گذشته بود و ۲۱ سال سن داشتم، همه انتظارات بالا و خودم هم توقعه بالایی از خودم داشتم، همه مسابقات به در بسته می‌خورد (۴ صدم ثانیه، ۱۶ صدم ثانیه، ۳۰ صدم ثانیه و ۵۰ صدم ثانیه) با بدشانسی مواجه شدم و در نهایت توانستم ۵ مدال نقره و یک برنز بگیرم، در این بازی‌ها شناگری از چین بود که تمام مدال‌های طلا را آن سال گرفت، البته در پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو توانستم این شناگر را شکست دهم.

* سخن آخر این که ۲۰۱۸ جاکارتا شیرین ترین لحظه زندگی من بود

قبل از کسب ۶ مدال طلا در بازیهای پاراآسیایی جاکارتا، راهیابی به فینال پارالمپیک لندن در صدمتر قورباغه بهترین خاطره ورزشی من بود که برای اولین بار صورت گرفت، اولین و تنها نماینده‌ای بودم که در پارالمپیک لندن حضور داشتم و توانستم در این ماده به فینال برسم، در شنا و دوومیدانی به فینال رسیدن یعنی کسب مدال، زیرا رقابت‌ها فشرده و با صدم ثانیه در ارتباط هستید یا از مسابقات حذف می‌شوید یا به مدال دست پیدا می‌کنی، بعد از راهیابی به فینال در لندن به اندازه‌ای خوشحال شده بودم که سردرد گرفته و با سردرد به مسابقات بعدازظهر رفتم، البته کسب ۶ مدال طلا در جاکارتا بهترین و شیرین‌ترین لحظات زندگی من بود.

 

منبع : ایسنا

نظرات

تا کنون نظری برای این مطلب درج نشده است.

درج نظر

ثبت نظر
عضویت در خـبـرنـامـه رعــد
لطفا ایمیل و شماره موبایل را وارد کرده و
دکمـه ثـبـت عـضـویـت را کلیـک نمایید.
کلیه حقوق وبسایت متعلق به موسسه رعد است