معلولی که بدون تحصیل کتاب می‌نویسد/ ۲ کتاب در ۴۵روز رونمایی شد

معلولی که بدون تحصیل کتاب می‌نویسد/ ۲ کتاب در ۴۵روز رونمایی شد

22 تیر 1401

مصطفی آل علی: «عشق اگر فرمان دهد، "محال" هم تعظیم می‌کند» جمله نویسنده خرمشهری است که نشان می‌دهد گرچه او با سختی‌ها دست پنجه نرم می‌کند ولی زندگی را عاشقانه دوست دارد.

او با وجود مشکلات زیاد در زندگی به روی همه لبخند می‌زند و تاکنون هم ناامید نشده و با تلاشش از هیچ، پیچ می‌سازد چون باورش این است که زندگی، ارزش زندگی کردن دارد.

خردادماه ۱۳۵۹ بود که متولد شد؛ سه ماه قبل از جنگ تحمیلی بود که این جنگ – این کلمه بدیُمن – سرنوشت مکتوفی را تغییر داد و باعث شد تا تقدیرش جور دیگری نوشته شود.

«جنگ که شد از خرمشهر به آبادان رفتیم و بعد از چند روز بمب باران رژیم بعثی به این شهر رسید، امنیت از آبادان هم رفته بود. دشمن گاهی با تیراندازی و گاهی با خمپاره مردم را بی‌رحمانه می‌کشت؛ پسرم در بغلم بود که خمپاره‌ای نزدیکم افتاد و پسرم روی زمین پرت شد».

این جزئی از حرف‌های مادر مکتوفی بود که تداعی آن روزها برایش دردناک است چون یک خمپاره سلامتی پسرش را گرفته بود ولی افسوس بعدها متوجه این موضوع شد.

خانواده مکتوفی برای مدتی به بروجرد می‌روند، آنها چند ماه آنجا مانده بودند که مادربزرگ مکتوفی متوجه غیرعادی بودن حالت نوه‌اش شد؛ او به دخترش می‌گوید «چرا حرکات پسرت عادی نیست؟!».

مادر مکتوفی ادامه می‌دهد: «عصر همان روز بود که پسرم را به مطب پزشک بردم که او بلافاصله آزمایش‌ها و معاینه‌ها را انجام داد و ما را به بیمارستان امام خمینی (ره) تهران معرفی کرد؛ تیرماه ۱۳۶۰ بود که به تهران رفتیم».

در بیمارستان تهران، پدر و مادر مکتوفی از جواب پزشکان شوکه شده بودند، باور اینکه پسرشان دیگر ناسالم است، برایشان سخت بود؛ پزشکان گفته بودند «عصب حرکتی مکتوفی قطع شده است» ولی دل ِ پدر و مادر این چیزها را به‌سختی قبول می‌کرد.

آنها همچنان امید داشتند که سلامتی پسرشان بر می‌گردد، پس او را به اصفهان، شیراز و چند بیمارستان دیگر می‌برند تا مداوا شود ولی جواب همه پزشکان یکی بود «مکتوفی نمی‌تواند راه برود».

مطالعه بیش از ۸۰۰ کتاب مختلف

مکتوفی فقط از سلامتی محروم نشده بود بلکه شرایط سخت آن زمان به‌خصوص در زمان جنگ تحمیلی باعث شده بود تا او از تحصیل هم محروم شود چون آن زمان امکانات لازم برای تحصیل معلولان وجود نداشت.

مادرش که شرایط تحصیل پسرش را سخت می‌دید در سن ۶ سالگی شمارش اعداد یک تا ۱۰ را به او یاد داد و می‌گفت «پسرم، تو می‌توانی»؛ این درس کوچک ریاضی، اولین آموزش غیررسمی و غیرمستقیم درس به نویسنده خرمشهری بود.

مکتوفی می‌گوید: «سال‌ها زود سپری می‌شدند و خاطرم است که در سن یازده سالگی از برنامه تلویزیونی توانستم آموزش حروف و اعداد را در مدت زمان ۳-۴ ماه یاد بگیرم».

این نویسنده خرمشهری ادامه می‌دهد: «آن‌قدر ذوق و شوق خواندن داشتم که از اطرافیانم می‌خواستم تا کتابی برایم بیاورند، "آموزش شطرنج" اولین کتابی بود که خواندم و یک ماه زمان برد تا مطالعه‌اش کردم».

او از خانواده و اطرافیانش می‌خواست هر نوع کتابی را که دارند، برایش بیاورند؛ مکتوفی فقط به خواندن کتاب اکتفا نمی‌کرد بلکه هفته‌نامه‌های سینما را می‌خرید و آنها را می‌خواند.

مکتوفی به کتاب و خواندن علاقه‌مند شده بود به‌طوری که تاکنون بیش از ۸۰۰ کتاب در زمینه‌های مختلف مطالعه کرده است و حتی به پیشنهاد یکی از آشنایان، برای خودش کتابخانه شخصی درست کرد و گاهی با خرید کتاب دلخواهش، آن را به خودش هدیه می‌داد.

«طالع نحس» طالع خوش یُمن شد

«یکی از آشنایان به من گفت که چرا رمان نمی‌خوانم و در همین هنگام رمان "طالع نحس" را به من داد؛ کتابی که مسیر زندگی‌ام را تغییر داد چون همین شخص مرا به نوشتن تشویق کرد».

این قسمتی از حرف‌های مکتوفی بود که به‌سختی زیاد آنها را بیان کرد؛ او ادامه می‌دهد: «این آشنا با جمله "این‌قدر کتاب خواندی، پس چرا نمی‌نویسی؟ " بارها بر خواسته‌اش اصرار می‌کرد و مرا به نوشتن کتاب سوق داد».

 

او دست‌به‌قلم شده بود و نوشته‌های خوبی می‌نوشت و با چاپگری که در خانه داشت، آنها را چاپ می‌کرد تا آشنایش بخواند ولی این آشنا نقل مکان کرده بود؛ پس مکتوفی نوشته‌هایش را به مددکارش نشان می‌دهد ولی مددکار باورش نمی‌شد و می‌گوید «این‌ها را از کجا تقلب کردی؟!».

این نویسنده خرمشهری بیشتر می‌نویسد و این کارش، مددکار جدیدش را به وجد می‌آورد؛ مددکار مکتوفی قسمتی از نوشته‌ها را در فضای مجازی استوری می‌کند و باعث می‌شود تا بیشتر افراد از جمله مسئولان، قریحه نویسندگی مکتوفی را تحسین و تشویق کنند.

یکی از این افراد، آشنایان مکتوفی است که در همین فضای مجازی از نوشته‌هایش باخبر شده بود؛ نویسنده خرمشهری می‌گوید: «آشنایم ساکن تهران است و انتشارات هم دارد و وقتی نوشته‌هایم را خواند، پیشنهاد انتشارشان را داد».

انتشار و رونمایی ۲ کتاب

او ادامه می‌دهد: «برای انتشار، اولین کتابم باید ویرایش می‌شد که پیدا کردن ویراستار سخت بود چون یا ویرایشگر نبود یا هزینه ویرایش زیاد بود ولی با کمک یکی از دوستان، کتابم ویرایش و آماده انتشار شد».

«قفس تنهایی من» اولین کتاب مکتوفی است که بعد از ویرایش شدن در ۱۴ بهمن‌ماه ۱۴۰۰ رونمایی شد؛ این کتاب با زبانی ساده و به دور از تکلف در زمینه ادبی – پندآموزی نوشته شده است.

این کتاب یک روایت معنوی از زبان یک مترسک و استعاره‌ای از نویسنده و زندگی شخصی خودش است که نام کتاب در ابتدا «سوال یک مترسک» بود و پس از ویرایش به نام «قفس تنهایی من» تغییر کرد.

انتشار کتاب «قفس تنهایی من» شروع یک تغییر بزرگ در زندگی مکتوفی بود؛ او می‌گوید: «همه عزمم جزم شد تا دومین کتابم هم منتشر شود چون می‌خواستم نشان دهم که انتشار کتاب اولم تصادفی و از روی شانس نبوده است».

این نویسنده خرمشهری با پشتکار و استعدادش نشان داد که توانمند است چون در کمتر از ۴۵ روز دومین کتابش به نام «دل گویه های یک مترسک» رونمایی شد؛ این کتاب به‌نوعی دنباله کتاب اول یعنی «قفس تنهایی من» است.

سومین کتاب مکتوفی در حال نگارش است و به‌زودی منتشر و رونمایی می‌شود؛ او گرچه معلولیت خیلی شدید جسمی – حرکتی دارد اما بعضی از کارهایش را خودش و بعضی دیگر را با کمک خانواده انجام می‌دهد.

این نویسنده خرمشهری در دل ِ سختی‌ها رشد کرد به‌طوری که قبل از انتشار کتاب اولش، سه سال تحصیلی اول، دوم و سوم ابتدایی را به یک باره امتحان می‌دهد و قبول می‌شود و هم اکنون در حال تکمیل تحصیل خودش است.

نویسندگانی مثل مکتوفی در کشور کم نیستند و نیازمند حمایت مسئولان به‌ویژه وزارت ارشاد و سازمان بهزیستی هستند تا از طریق نویسندگی امرارمعاش کنند؛ پس از وزارت ارشاد که متولی اصلی انتشارات کشور است، انتظار می‌رود که اعتباری را برای انتشار کتب نوشته شده به دست معلولان توانمند اختصاص دهد.

از طرفی سازمان بهزیستی هم باید افراد مستعد و صاحب قلم را که کتابی منتشر نشده دارند، شناسایی و به وزارت ارشاد معرفی کند تا اشخاص دارای توانمندی خاص علاوه بر حفظ کرامت انسانی، بتوانند بدون تکلف و دغدغه بتوانند در این وضعیت اقتصادی کنونی درآمدی ثابت داشته باشند و به‌وسیله آن امرارمعاش کنند.

 

منبع : مهر

نظرات

تا کنون نظری برای این مطلب درج نشده است.

درج نظر

ثبت نظر
عضویت در خـبـرنـامـه رعــد
لطفا ایمیل و شماره موبایل را وارد کرده و
دکمـه ثـبـت عـضـویـت را کلیـک نمایید.
کلیه حقوق وبسایت متعلق به موسسه رعد است