چشمهایش را که میبندد به رؤیاهایش فکر میکند، لبخند بر روی لبهایش مینشیند، با رؤیاهایش در آسمانها پرواز میکند اما سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی.
فکر کردن به رؤیاهایش هم شیرین است و او را به آسمان هفتم میبرد. رؤیاهایی که تحققش هم برای او و هم قشرانش به آرزو و آرمانی تبدیل شده که به این زودیها برآورد شدنی نیست زیرا همتی برای جامه عمل پوشاندن به آن نیست چه رسد به کار مضاعف.
اشتغال، مسکن و ازدواج اضلاع مثلث مطالباتی معلولان است، اضلاعی که کسی نمیخواهد یا نمیتواند قلمبهدست گرفته و به ترسیم آن بپردازد. مسئولان استانی که با محدودیتهایی برای ترسیم این سه ضلع مواجه هستند و این گره کور باید به دست تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور باز شود مشروط بر اینکه مجریان قانون آنها را به منصه ظهور برسانند اما نهتنها ایدهای و راهکاری برای آن متصور نیستند بلکه حتی قوانین نصف و نیمه موجود هم به شکل کامل اجرا نمیشود و البته عدهای هستند که قانون را تفسیر به رأی کرده و بهنوعی راه فرار از اجرای آنها را پیدا میکنند.
آنقدری که عدهای به دنبال کشف راه فرار از اجرای قوانین برای معلولان هستند، اگر به فکر اجرای قانون بوده و خواستار پیاده شدن آن در کشور میشدند شاید امروز کمتر معلولی پیدا میشد که اشتغال، مسکن و ازدواج رؤیایی دستنیافتنی او محسوب میشد.
بیثباتی اقتصادی هم کار را برای معلولان و زندگی آنها سختتر کرده است زیرا آنها ازیکطرف باید هزینههای زندگی نرمال را تأمین و تهیه کنند و از طرف دیگر هزینههای مازاد به دلیل شرایط خاصشان را بهمانند هزینههای دارو، پزشک، حملونقل و غیره گرههای زندگی آنها را کورتر است اما آنها همچنان با پستی و بلندیهای زندگی میجنگند تا بتوانند مسیر زندگی و توسعه فردی و اجتماعی خود را هموار کنند، کاری که سخت است اما محال نیست.
نشستن پای سفره درد و دل معلولان سبب میشود که تصورات از زندگی آنها به هم بریزد زیرا زندگی آنها بهمانند کوه یخی است که فقط قله آن بیرون زده و بیشترین قسمت و البته سختترین آنها زیر آب پنهان شده و دور از چشم است و تنها کسانی می توانند این قسمت را مشاهده کنند که از نزدیک درگیر زندگی این قشر باشد.
اشتغال مهمترین مطالبه معلولان
«قانون حمایت از معلولان در هیئت دولت تصویب و ابلاغ شده است اما کمتر سازمانی راضی به اجرای آن است و از طرف دیگر چون تعداد کثیری از معلولان با حقوق قانونی خود آشنا نیستند بنابراین نمیتوانند مطالبهگری کرده و خواهان اجرای قوانین و رعایت حقوق خود بشوند.» این را یکی از معلولان اردبیلی در گفتوگو با ایسنا بیان کرد و گفت: طبق مصوبه دولت در سال ۱۳۹۷ باید ۳۰ درصد پستهای سازمانی تلفنچی دستگاهها، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی به افراد نابینا و کمبینا و افراد دارای معلولیت جسمی و حرکتی و ۳۰ درصد پستهای سازمانی دفتری و ماشیننویسی دستگاهها، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی به افراد دارای معلولیت جسمی و حرکتی اختصاص یابد و همچنین دولت موظف است حداقل ۳ درصد از مجوزهای استخدامی خود را به معلولان اختصاص دهد اما در همین اردبیل چند اداره یا سازمان میشناسید که به این مصوبه عمل کرده باشد؟
«محمد» با بیان اینکه اشتغال مهمترین مطالبه معلولان است، تشریح کرد: اگر مسئله اشتغال معلولان حل شود تا حدود زیادی به مطالبات معلولان پاسخ داده شده است و این امر میسر نمیشود مگر آنکه تشکلهای صنفی پیگیر مطالبات بوده و نهادهای مجری قوانین و همچنین نهادهای نظارتی در این زمینه بدون اغماض برخورد کرده و به معنای واقعی کلمه به قوانین حمایتی معلولان جامه عمل بپوشانند.
وی با بیان اینکه کارفرمایان بخش از نحوه تخصیص و پرداخت کمکهزینه ارتقای کارایی افراد دارای معلولیت شاغل در واحدهای بخش خصوصی اطلاع ندارند، اضافه کرد: اگر کارفرمایان از این بستههای حمایتی آگاه شوند قطعاً نسبت به جذب افراد دارای معلولیت تشویق و ترغیب میشوند و این آگاهسازی باید توسط اداره کار، سازمانی بهزیستی، استانداری و فرمانداریها انجام شود که چنین ارادهای در آنها دیده نمیشود.
به گفته «محمد»، ازدواج معلولان هم پروسهای است که کمتر معلولی موفق به پیمودن این پروسه میشود زیرا یا دختران راضی به ازدواج با افراد معلول نمیشوند یا خانوادهها با این ازدواج مخالفت میکنند و خانوادهها و دختران کمی پیدا میشوند که حاضر به ازدواج با افراد معلول حتی با درصد معلولیت کمتر باشند.
ترحم؛ آزاری که کمتر کسی متوجهش میشود
اینکه معلولان تا چه حدی میتوانند با اشتغال مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی و معیشتی خود را مرتفع کنند، بستگی به نوع جهانبینی خود معلولان و همچنین ترمیم و اصلاح فرهنگ برخورد با معلولان در جامعه است هرچند که اشتغال «ابَرمشکل» معلولان است اما اصلاح نوع نگاه جامعه به این افراد مسئلهای است که باید نهادهای فرهنگی و مدنی در آن پیشقدم شده و در این زمینه ذهنیت مردم را از ذهنیت منفی با بکگراند ترحم تغییر دهند چرا که نهادهای آموزشی اعم از آموزشوپرورش و آموزش عالی هیچ تعلیمی به افراد در زمینه برخورد صحیح با معلولان نداده است.
یکی از معلولان اردبیل بر این باور است که نگاه ترحمآمیز مردم به معلولان نوعی آزار روحی و روانی است که کمتر کسی متوجه آن میشود و افراد در حال مساعدت به معلولان دچار این نوع آزار میشوند و باید این نگاه در جامعه تغییر یابد.
«زهرا» : نباید رفتار افراد در جامعه بهگونهای باشد که معلولان به دلیل نوع برخورد افراد جامعه با آنها گوشه عزلت اختیار کرده و از حضور در اجتماع پرهیز کنند زیرا اینچنین کاری موجب میشود معلولان دچار افسردگی شده و استرس حضور در اجتماع را داشته و از حضور در جامعه فرار کنند.
وی با بیان اینکه تهیه مسکن برای معلولان از دیگر مشکلاتی است که کمتر کسی به آن توجه میکند، گفت: با این هزینه سرسامآور مسکن، دیگر کمتر معلولی قادر به تأمین مسکن برای سکونت است، بنابراین باید دولت با ارائه سوبسیدهایی در زمینه مسکن معلولان، کمکحال معلولان برای تهیه مسکن باشد.
معلولان هم بهمانند هر قشر دیگری حق حیات فرهنگی، اجتماعی، هنری و ... دارند و نباید کسی مانع این حیات شده یا بر سر راه آنها سدی ایجاد کند و دراینبین مهمترین مسئله فرهنگسازی است که متولی خاصی برای آن در نظر گرفته نشده است و همه نهادهای فرهنگی یا فرهنگساز بهنوعی از این مسئولیت شانه خالی میکنند.
بدون فرهنگسازی نمیتوان کاری از پیش برد و باید در این زمینه قانونگذاری شده و سازمان و افراد و نهادها مکلف به اصلاح فرهنگ برخورد با معلولان در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشند.
منبع : ایسنا