ترویج کتابخوانی در پرتو آموزش و فرهنگ سازی

ترویج کتابخوانی در پرتو آموزش و فرهنگ سازی

20 اردیبهشت 1396

مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت و گوها و ... به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.



 موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح سه شنبه داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.



** فرهنگ مطالعه نیازمند بازنگری و فرهنگ سازی
کتاب نقش مهمی در راه شکوفایی و بالندگی افراد و جوامع دارد و از راه های دستیابی به دانایی و توانایی محسوب می شود که بشر را در فهم و درک درست از نادرست یاری می دهد و در این میان برگزاری نمایشگاه های کتاب می تواند به فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، ایجاد و توسعه عادت به مطالعه، پایدارسازی همبستگی های اجتماعی و استقلال فردی و اجتماعی کمک شایانی کند. روزنامه های امروز گزارش ها و یادداشت هایی را به این موضوع اختصاص دادند.



روزنامه «ایران» در یادداشتی به قلم فاروق مظلومی با عنوان «واردات کتابخوان و صادرات نویسنده»، آورد: این روزها در هر خانواده یا حداکثر درهر دو خانواده یک نفر مترجم، شاعر یا نویسنده کتاب داریم. آیا از این آمار می‌شود نتیجه گرفت بازار کتاب پر رونق است؟ متأسفانه جواب منفی است. با نگاهی به کتاب‌های موجود درمی یابیم عنوان‌های نویسنده، شاعر یا مترجم، سهل الوصول و یک فیگور اجتماعی شده است. افرادی را داریم که صاحب 30 نسخه کتاب هستند اما سه نسخه کتاب نخوانده‌اند. منظور خواندن کتاب‌های درسی نیست. البته کتاب‌های مدنظر در واقع نوشته‌هایی هستند که نا ضرور و ناعادلانه، صحافی و جلد شده‌اند. بعد از چاپ این کتاب‌ها جمله معروف «هر کتابی ارزش یک بارخواندن را دارد» کمی تغییر کرد. «خیلی از کتاب‌ها ارزش یک بار ورق زدن را هم ندارند».



در ادامه این یادداشت آمده است: از صاحبنظران تقاضا دارم بررسی فرمایند چرا در کشور ما که بازار کتاب رو به تعطیلی می‌رود اشتیاق نویسندگی خیلی خیلی بیشتر از کتابخوانی است؟ مگر نه آنکه برای نوشتن اول باید خواند و خیلی هم خواند؟ و قبول که هر قانونی استثنا هم دارد. پس با وجود این همه نویسنده چرا شمارگان کتاب بین کوچکترین و بزرگترین عدد سه رقمی در نوسان است.



روزنامه«آرمان» با درج گزارشی با عنوان «نمایشگاه کتاب فقط پُز تعداد بازدیدکنندگان است!» آورد: جالب است که محل نمایشگاه «شهر آفتاب» نام دارد، اما هر سال طبیعت اردیبهشت ماه با توفان و سیل بساطش را به هم می‌ریزد! باید به تصمیم‌سازان و طراحان آن تبریک گفت که جای لابد گودی را انتخاب کرده‌اند که آب در آن جمع شود و مایه انبساط خاطر!



در ادامه این گزارش آمده است: برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به شکل فروشگاه کتاب، آیا به سود ناشران و کتابفروشان است؟ برگزاری نمایشگاه‌های استانی را چطور می‌بینید؟ در قیاس با نمایشگاه‌های جهانی ما کجا ایستاده‌ایم؟ از آنجا که خشت اول کج گذاشته شد، پس تا ثریا.... در بلاد غرب نمایشگاه محل دیدار صاحبان قلم با ناشران و ناشران با یکدیگر و عقد قراردادهای کلان است که به درد خودشان می‌خورد! (یعنی آنجا که تیراژ کتاب چیزی است بیرون از حد وهم و خیال ما). پس اینجا همان بهتر که به نمایش و قمپز‌درکردن بسازیم، که تعداد بازدیدکنندگان نمایشگاه‌های کتاب ما مثلا چندین برابر نمایشگاه فرانکفورت است! کسی نیست بپرسد پس چرا هر سال کتابخوان‌ها از کتاب فراری‌تر می‌شوند؟



روزنامه «آفرینش» در یادداشتی به قلم مجید رسا با عنوان «زبان نویسنده»، نوشت: می خواهم قلمم را بشکنم و پاره کنم هر آنچه را که تا کنون بر کاغذپاره ها جوهری کرده ام و گله کنم از کسانی که حوصله خواندن مطلب را نداشته و زیر لب از رو نوشت نوشته هایم گفتند... دلم می خواست در تنهایی وجودم از گرفتاری های اطرافم بگویم، از روزهای بیادماندنی بچگی که با پدربزرگ داشتم از دست فروشی کنار خیابان و وانتی میوه فروشی که زیر باران کیسه زباله بسر کرده و منتظر است تا رهگذری کنارش بایستد و پسر بچه ای که همزمان قوطی سیاهی را دودکنان دور خودروهای عبوری می چرخاند و چک چک باران که از چانه اش بر زمین می چکد. می خوستم بگویم از احوال گدایان چهار راهی که بر سر جا بر یکدیگر تلنگر می زنند و کرایه کشانی که بر دیگری پیشی می گرند و گویی مسافر ربایی می کنند... اما افسوس که دیگر کسی نیست، تامل کند و این نشد آنچه را که می بایستی می شد.



در ادامه این یادداشت می خوانیم: این داستان نویسندگانی گمنامی است که از روی عشق نوشتند و رکب خوردند از بزرگان ادبیات زمان و دلشان بدرد آمد و معدوم کردند چک نویس خیالشان را... نمی دانم بر خود ببالم از اینکه کسانی گفتند، نوشته هایت کپی است یا سر خورده شوم و ننویسم هر آنچه را که از دلم بر کاغذ چهار گوش خیال سیاه شد.



روزنامه «ابتکار» در گزارشی با عنوان «راه دشوار «آفتاب»»، آورد: آفتاب در جنوب تهران است، تقریبا در بیابان‌های روبه‌روی مرقد امام خمینی(ره). پارکینگ شهر آفتاب این روزها به قدری شلوغ است که نمی‌توان به راحتی جای پارک پیدا کرد، به‌طوری که حتی در روزهای قبل صدای اعتراض ناشران هم به خاطر کمبود پارکینگ بلند شده بود و آنها می‌گفتند در بیابان جای پارکینگ درست کردن که کاری ندارد. می‌توان گفت جمعیت زیادی قدم به نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران گذاشته‌اند اما به گفته ناشران و غرفه‌داران، این جمعیت از سال‌های گذشته که نمایشگاه در مصلی تهران برگزار می‌شد کمتر و نسبت به سال گذشته که اولین دوره میزبانی شهر آفتاب از نمایشگاه بود، باز هم کمتر است.



در ادامه این گزارش می خوانیم: اگر چه کسانی که با اتوبوس به محل نمایشگاه کتاب تهران می‌آیند، اعلام رضایت کرده‌اند با این حال، متروسواران از شلوغی واگن‌ها می‌نالند و تاکسی‌سواران هم از یکسان نبودن نرخ‌ها می‌گویند. اما پس از گذر از راه دشوار شهر آفتاب به پارکینگی شلوغ می‌رسیم که با وجود وسعت و حضور راهنمایان بسیار، باید با اتوبوس یا پیاده به‎سمت چادرها و سوله‌های کتاب برویم. این دوری راه شاید از دلایلی است که نمایشگاه کتاب مانند سال‌های گذشته، مخاطب عمومی را که بیشتر به قصد تفریح به آن می‌آمدند از دست داده است و همین امر باعث شده تا افرادی که واقعا خریدار کتاب هستند به این فروشگاه بین‌المللی بیایند. البته چمن‌ها همچنان پر از بازدیدکنندگان خسته‌ای است که با کتاب یا بدون کتاب در گوشه‌ای به استراحت نشسته‌اند.



** حمایت از معلولان در سایه توجه و برنامه ریزی
انسان همواره برای به دست آوردن و حفظ سلامتی به عنوان گوهری بی بدیل می کوشد تا در سایه این نعمت ارزنده الهی، مسیر رشد و ترقی را در عرصه های گوناگون بپیماید اما در این میان برخی به دلیل های گوناگون با نقص جسمی و ذهنی یا هر 2 آن روبه رو هستند که این امر گذران زندگی را دشوار می سازد. اهمیت این مساله سبب شد تا روزنامه های صبح امروز در یادداشت ها و گزارش هایی به این موضوع بپردازند.


روزنامه «رسالت» ‌در مطلبی با عنوان «سالانه30 هزارکودک معلول در کشور متولد می‌شوند» به نقل از انوشیروان محسنی بندپی رییس سازمان بهزیستی کشور، نوشت: 30 هزارکودک معلول سالانه درکشورمتولد می‌شوند که50 درصد اختلالات آنان ژنتیک است. دو سال روی این مساله کارکردیم و در هر استان یک شهرستان را پایلوت قراردادیم. طی سه سال اخیرازناشنوایی8000 کودک ونابینا شدن60 هزارکودک جلوگیری کرده‌ایم وپوشش دراین راستا به90 درصد رسیده است. در مجموع یک میلیون و600 هزارنوزاد سالانه متولد و در همان سال اول غربالگری شنوایی و بینایی آنان انجام می‌شود30 هزارکودک معلول سالانه در کشور متولد می‌شوند.



در ادامه آمده است: تاکنون40 هزارزوج برای شناسایی اختلالات ژنتیک درسامانه ثبت شدند که ازاین تعداد30 درصد نیازمند مشاوره بودند وازاین تعداد که به مشاوره نیازداشتند،10 درصد نیازمند آزمایش بودند. براساس ماده90 قانون برنامه ششم انجام غربالگری ژنتیک ازدواج اجباری است.



روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «تسلیم سختی های زندگی نمی شوم!» نوشت: زندگی در اوج مشکلات و سختی ها هنری است که از عهده بسیاری خارج است اما هستند کسانی که با وجود معلولیت ها و محدودیت‌ها سرنوشت را تغییر می دهند و هر روز صبح با امید از خواب بر می خیزند و برای نشاط زندگی شان تلاش می‌کنند. قصه زندگی کسانی که شکست برایشان مقدمه پیروزی است، روایت انسان هایی است که در برابر مشکلات هراسی به دل راه نمی دهند و در برابر آن ایستادگی می کنند.



در ادامه این گزارش آمده است: محمد تینونی جوان 20 ساله کرمانی یکی از همین انسان هایی است که تفاوت بسیاری با همه ما دارد. کسی که شاید در نگاه اول حس ترحم به ما اجازه ندهد که توانایی ها و موفقیت های او را باور کنیم اما او امروز با وجود آنکه دستی برای گرفتن ندارد اما با پاهای معلول خود همچنان استوار برای رسیدن به قله موفقیت گام بر می دارد. طعم تلخ محرومیت و زندگی در حاشیه شهر کرمان او را آبدیده تر کرده و امروز علاوه بر تحصیل در دانشگاه هزینه های زندگی خانواده اش را نیزتأمین می کند.



این روزنامه همچنین در گزارشی میدانی با عنوان «معلولان سوار مترو نشوند؛ آژانس بگیرند» به نقل از فاطمه مکی نابینا، نوشت‌: پایم را از در دوم، داخل قطار گذاشتم اما یکهو زیر پایم خالی شد. فهمیدم داخل چاله مترو افتاده‌ام. صدای حرکت قطار را شنیدم. خودم را دیگر مرده فرض می‌کردم. منتظر بودم هر لحظه قطار به من برخورد کند و همه چیز تمام شود. بی‌اختیار فریاد کشیدم؛ تلاش آخر. خودم هم باورم نمی‌شد نجات پیدا کنم. دستم را گرفتند و از چاله بیرون کشیدند. فهمیدم در فاصله بین دو قطار سقوط کرده‌ام.



در ادامه این گزارش می خوانیم: این‌ها گفته‌های فاطمه مکی است؛ نابینا. اتفاق مربوط به سال 88 است. هنوز با مترو رفت و آمد می‌کند و معتقد است فضای مترو برای عبور و مرور نابینایان مناسب نیست. او در گفت‌و‌گو با «ایران» ادامه می‌دهد: «در بعضی ایستگاه‌ها، خط‌های ممتد زرد برای عبور نابینایان تعبیه شده که آنها را هنگام خروج از واگن قطار به بیرون راهنمایی می‌کند. این خط‌ها البته آنقدر برجستگی‌اش زیاد است که خودم همیشه پاشنه کفشم هنگام عبور به آن گیر می‌کند و اگر مراقب نباشم حتماً زمین می‌خورم. خط‌های قرمز هم که اصلاً قابل تشخیص نیست. یک برجستگی اندکی دارد که شاید حس شود. بعد از حادثه‌های مختلفی که در مترو اتفاق افتاد، شنیدم که قرار است حفاظ شیشه‌ای برای ایمنی مترو بگذارند اما هیچ وقت چنین کاری انجام نشد. تنها راهی که الان به ذهن آدم می‌رسد این است که یک مأمور در مواجهه با فرد نابینا، کنار او قرار بگیرد و راهنمایی‌اش کند که شاهد بروز این گونه اتفاقات نباشیم.»



روزنامه «آرمان» در گزارشی با عنوان «معابرشهر تهران پذیرای معلولان نیست»، آورد: هم اکنون بیش از 10‌ میلیون نفر نیازمند مناسب‌سازی معابر شهری هستند و با توجه به رشد جمعیت سالمندی در سال‌های آینده نیاز به این مساله بیش از پیش احساس می‌شود. معلولان، جانبازان، زنان باردار، سالمندان، بانوان همراه با کالسکه نوزاد و حتی بسیاری از بیمارانی که از درد کمر و زانو رنج می‌برند از جمله افراد نیازمند مناسب‌سازی اماکن و معابر عمومی هستند. همچنین بر اساس تبصره سه ماده دو قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، سازمان بهزیستی مجاز است بر مناسب‌سازی ساختمان‌ها و اماکن دولتی و عمومی دستگاه‌های دولتی نظارت داشته باشد.



در ادامه این گزارش آمده است: طرح مناسب‌سازی اماکن عمومی در سال 83 در مجلس در قالب طرح جامع حمایت از توان جویان موسوم به «قانون حمایتی معلولان» به تصویب رسید. در ماده دو این قانون آمده است: «همه وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، موسسات، شرکت‌های دولتی، نهادهای عمومی و انقلابی موظفند در طراحی، تولید و احداث ساختمان‌ها، اماکن عمومی، معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل کنند که امکان دسترسی و بهره‌مندی از آنها برای معلولان همچون افراد عادی فراهم شود. در تبصره یک این ماده قانونی نیز به لزوم هزینه کردن از بودجه مصوب سازمان‌ها برای مناسب‌سازی معابر تاکید شده است که وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، موسسات و شرکت‌های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند برای دسترسی و بهره ‌مندی معلولان، ساختمان‌ها و اماکن عمومی، ورزشی و تفریحی، معابر و وسایل خدماتی موجود را در چارچوب بودجه‌های مصوب سالانه خود مناسب‌سازی کنند.



** آثار باستانی؛ نشانه هویت ملی
میراث فرهنگی به عنوان نشانه و نماد هویت هر کشوری محسوب می شود. منظور از میراث فرهنگی آثار معماری و یادمان ها، بناهای تاریخی، اشیای تاریخی وهنری، موزه ها، محوطه های باستانی، صنایع دستی است. حفظ و صیانت از میراث فرهنگی سبب شد تا روزنامه های امروز در گزارش ها و یادداشت هایی به آن بپردازند.



روزنامه «آرمان» در یادداشتی به قلم مهدی معمارزاده کارشناس میراث فرهنگی با اشاره به عنوان «ضعف شهرداری در نگهداری از آثار میراثی» نوشت: بناهای تاریخی عموما مجموعه‌های مسکونی را شامل می‌شوند و تنها در قالب تک‌بنا اهمیت ندارند. گستردگی تعداد بناهای تاریخی در شهرهای بزرگی مانند تهران مشهود است. هر بنا نسبت به دوره ساخت و سایر ویژگی‌های تاریخی، فنی و هنری خود اهمیت داشته و این موارد آن بنا را از دیگر بناها متمایز و دارای ارزش می‌سازد. اهمیت این بناها باید به صورت مجزا از هم نیز مورد توجه قرار بگیرد. مجموعه‌های مسکونی تاریخی که از آنها به عنوان بافت تاریخی یاد می‌شود، در دوره‌ها و حکومت‌های مختلف تاریخی هسته‌ اولیه شهرها را شکل داده‌اند و با رشد جمعیت و توسعه شهرها همچنان مهم‌ترین خصیصه این‌گونه بافت‌ها پیوستگی و هماهنگی اجزای شکل‌دهنده آنها بوده است.



در ادامه این گزارش می خوانیم: این بناهای تاریخی به عنوان اماکنی‌ به‌ظاهر مجزا به زیبایی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. گذرها و فضاهای پر و خالی از جمله بازارچه‌ها، مراکز محله، میدانچه‌ها، مساجد، آب‌انبارها و تکایا ازجمله این بناها هستند که همه آنها دستاوردهای بی‌بدیلی از معماری و شهرسازی کشورمان به‌شمار می‌آیند. دولت‌ها سال‌هاست که این سرمایه‌های بی‌بدیل شهرسازی کشور را مورد توجه قرار داده‌اند.


این بافت‌ها از نظر پیشینه تاریخی مورد توجه قرار گرفته‌اند و به نسبت سیاست‌های ملی از آنها در هر دوره‌ای در راستای رسیدن به مقاصد گردشگری، جذب و افزایش توریست به خوبی بهره‌برداری می‌شود. بافت‌های تاریخی از گستردگی خاصی در شهرها برخوردار هستند که عدم توجه به گستردگی آنها و نداشتن برنامه‌های اصولی در جهت حفظ و حراست از این بافت‌ها می‌تواند تبعات سنگین و غیرقابل‌جبرانی را بر تاریخچه یک شهر و شهروندان آن پدید آورد.



روزنامه«ایران» در گزارشی با عنوان «در خانه آیت الله طالقانی بسته بود»، آورد: روستای «گلیرد» از توابع شهرستان طالقان؛ مقصد خانه و زادگاه مرحوم آیت‌الله محمود طالقانی، تقریباً در 10 کیلومتری جنوب شرقی طالقان و در همسایگی روستای «اورازان» روستای خانواده جلال آل‌احمد. در راه پرپیچ و خم، برای رسیدن به روستا رنگ قرمز و زرد سقف‌های کوتاه خانه‌های طالقان در متن سبزی درختان، تصویری زیبا و شاداب به بعدازظهر بهاری ما می‌دهد.



در ادامه این یادداشت آمده است: روستا خلوت و ساکت است. کوچه‌ها تنگ و باریک. کف زمین با سنگ‌های بزرگ فرش شده. دیواره کاهگلی خانه‌های روستا رنگی بین آجری و صورتی دارد با پنجره‌های چوبی قدیمی. یاد روستای ابیانه در کاشان می‌افتم. با فلش‌های روی دیوار که خانه آیت‌الله را نشان می‌دهد؛ می‌رویم و چشم از در و دیوار خوشرنگ و سردرهای قدیمی و طرح‌های ساده چوبی درها برنمی‌داریم. بالاخره می‌رسیم به سردر چوبی و قدیمی خانه اما درها با قفلی بزرگ بسته شده. روی سردر چوبی که با شیشه پوشیده شده نوشته‌اند: «به خانه گلی حضرت آیت‌الله سید محمود طالقانی که هر ذره خاکش و هر تکه خشتش یادآور آوای انسانی و اسلامی اوست، خوش آمدید» اما خوشامدگویی در کار نیست؛ نه کسی در روستا دیده می‌شود، نه شماره تلفنی که با آن تماس بگیریم و کسی بیاید برای باز کردن این قفل‌ها ونه... کنار خانه آیت‌الله، مسجدی به نام «ابوذر زمان» است؛ همان صفتی که امام خمینی(ره) بعد از فوت آیت‌الله در 19 شهریور 1358 به او داد.



روزنامه«فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «تنها محوطه تاریخی تهران نیز مصون نماند»، نوشت:‌ هنوز مرمت سردر باغ ملی از سوی سازمان زیباسازی شهرداری تهران، به پایان نرسیده است که روبه‌روی آن ساختمان متعلق به شهرداری منطقه 12 با ارتفاع غیرقانونی در حال قد کشیدن بوده و منظر بصری این بنای قاجاری را مخدوش کرده است.



در ادامه این گزارش می خوانیم: از مهرماه سال 1395، اسکلت‌های فلزی ساختمان متعلق به شهرداری منطقه 12 واقع در خیابان امام خمینی، کوچه اطلاعات، درست در مقابل محوطه ثبت ملی میدان مشق، در حال بالا رفتن است که به دلیل زیرپا گذاشتن ضوابط ساخت‌وساز در حریم بناهای تاریخی، منظر بصری سردر باغ ملی را مخدوش کرده است. اگرچه اسفند سال گذشته رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان تهران خواستار توقف فوری این پروژه شده و اعلام کرده بود در پی مکاتبه با شهرداری عملیات ساخت متوقف شده اما شواهد نشان از ادامه پروژه و ارتفاع گرفتن آن می‌دهد.


منبع : ایرنا

نظرات

تا کنون نظری برای این مطلب درج نشده است.

درج نظر

ثبت نظر
عضویت در خـبـرنـامـه رعــد
لطفا ایمیل و شماره موبایل را وارد کرده و
دکمـه ثـبـت عـضـویـت را کلیـک نمایید.
کلیه حقوق وبسایت متعلق به موسسه رعد است