بهنام عبداللهی: خداوند زمین را برای تمامی انسانها یکسان و عادلانه آفریده بود اما این بشر بود که راه خودش را هموارتر کرد، زندگی خود را آسانتر و سایر موجودات را فراموش.
حالا همان بشر به باریکههای ظریف زندگی رسیده است و حتی سعی میکند همهچیز را نهتنها برای سایر موجودات، بلکه برای همنوعان خود هم نخواهد. نمونه بارز و مصداق این سخن را میتوان هر روز در شهر دید که جلوی چشمانمان رژه میرود؛ البته نه هرچشمی!
پیادهروها، پارکها، مراکز خرید و... بعید است که فقط برای عدهای از آدمها که از توانایی جسمی خوبی برخوردار هستند ساخته شده باشند اما چیزی که اکنون میبینیم حاکی از آن است که به مرور زمان شرایطی پیش آمده که نهتنها ناتوانان جسمی جامعه بلکه سالمندان، کودکان و... نیز از حقوق و خدمات شهروندی محروم ماندهاند.
مدتهاست که میدانیم ادامه زندگی افراد ناتوان جسمی راه سرسخت و نامناسبی را در پیش رو دارد. مدتهاست که میدانیم انسانها فراموش کردهاند که دنیا متعلق به تمامی آنهایی است که قلب دارند، نه آنهایی که پای سالم دارند.
زمان زیادی است که دیگر پیادهروها با ناتوانان راه نمیآیند. مدتهاست که فیلها فکر میکنند مورچهها حق تردد ندارند و خداوند آنها را برای زیر پا ماندن آفریده است.
اماکن عمومی برای ناتوانان نامناسب و دغدغهای که نیست
همه این تعابیر و تفاسیر، سالهاست که نوشته و گفته میشود. سالهاست که مسئولان و مردم مورد انتقاد و اعتراض افراد ناتوان جسمی قرار میگیرند که چرا شهر برای تمامی اقشار جامعه مناسب نیست؟ اینکه کسی که قدکوتاه است نمیتواند از داروخانه دارو بخرد، کوتاهی مسئولان است. اینکه کسی که پای رفتن ندارد نمیتواند به تنهایی به دانشگاه برود، کمکاری مسئولان است و مثالهای بیشماری میتوان زد اما قطعا مسئولانی که گوشهای ناشنوا دارند حقوق این قشر از جامعه را نادیده گرفته و صدای اعتراضشان را باز نشنیده خواهند گرفت.
ریحانه کرمانی، یک از صدها دختر جوانی است که در تبریز زندگی میکند و سالهاست به ام اس مبتلاست. او و خانوادهاش دردها و رنجهای بزرگی را بخاطر این بیماری متحمل شدهاند اما مهمترین آن دردها را مناسب نبودن پیادهروها، مکانهای عمومی مثل مراکز خرید و بانکها برای افراد ناتوان جسمی عنوان میکنند.
سید کریم کرمانی، پدر ریحانه که بخاطر مناسب نبودن فضای شهر مجبور بوده همیشه همپای ریحان همهجا برود، شاید بیشتر از خود ریحانه این درد را لمس کرده است. او معتقد است که مناسب نبودن فضاهای عمومی در شهر بیانگر آن است که مسئولان و حاکمان نسبت به این قشر ضعیف جامعه نگران نیستند و دغدغهای ندارد.
هیچ یک از پیادهروها، خیابانها، ادارات و فروشگاهها برای ریحانه و امثال ریحانه مناسب نیست و دخترم آرزو دارد که یک روز بتواند به تنهایی بیرون برود ولی با اوضاعی که موجود است بعید میدانم چنین آرزویی برآورده شود.
حتی اداره بهزیستی هم برای رفت و آمد ناتوانان جسمی مناسب نیست!
کرمانی میافزاید: عملا اگر من یا مادر ریحانه او را همراهی نکنیم، او قادر نیست چند متری در شهر جا به جا شود درحالی که در خارج از کشور چنین بیمارانی میتوانند به تنهایی به خرید یا کارهای شخصی دیگر بپردازند.
وی با لحنی انتقادی بیان میکند: ماموران شهرداری یا جاهای مرتبط میآیند در یک پیادهرو لولهکشی میکنند و تا ماهها به فکر ترمیم آن نیستند. انگار نه انگار که یک قشر از جامعه مثل سالمندان یا بیماران ممکن است با عصا یا ویلچر بخواهند عبور کنند.
پدر دختر مبتلا به ام اس تاکید میکند: مثلا کدام پیادهرو ما هموار است؟ کنار کدام پله در شهر رمپی هم ساختهاند؟ درد ما اینهاست واقعا و متاسفانه هیچکس تا زمانی که دچار نشود درک نمیکند.
وی در پایان صحبتهای خود اعلام میکند: اداره بهزیستی که خودش متولی امور بیمارانی اینچنینی است، به قدری مناسب نیست که ریحانه خودش برود و کارهایش را انجام بده. دیگر ما چه انتظاری از جاهای دیگر داشته باشیم؟
هرچند در بحث مناسبسازی، تمامی مردم، مسئولان، دستگاهها و... به طور مستقیم و غیرمستقیم مرتبط میشوند، اما با شنیدن عبارت مناسبسازی، شهرداری اولین واژهای است که به همراه انتظارات فراوان به ذهن تداعی میشود. الته مسئولان شهرداری نیز معتقدند این مردم و سایر دستگاهها هستند که باید به فکر مناسبسازی باشند!
محمدحسین اسحقی معاون فنی و عمرانی شهرداری تبریز در اینباره میگوید: در بحث مناسبسازی تعدادی کار انجام دادهایم ولی معتقدیم بازهم کافی نیست.
مناسبسازی با فرهنگسازی
وی در گفتگو با خبرنگار مهر تشریح میکند: مثلا برای نابینایان در پیادهروها مکان معینی مشخص کردهایم اما مناسبسازی چیزهایی فراتر از اینهاست و برای تمام اقشار مردم لازم است.
معاون عمرانی شهردار تبریز خاطرنشان میکند: هرچند پیادهروهای شلوغ و مرکز شهر به صورت مرتب آماده هستند و در محلات جدید پروژههایی صورت میگیرد اما مناسبسازی چیزی است که باید به تدریج و به شکلی مهندسیشده انجام شود.
وی تصریح میکند: زمانی حتی در ساختمانهای دولتی نیز رمپ نبود اما رفته رفته این فرهنگ مناسبسازی بین مدیران بخشهای مختلف نهادینه میشود ولی کمبود اصلی ما هماکنون نیز در حوزه فرهنگسازی است.
اسحقی با بیان اینکه مناسبسازی پارامترهایی فراتر از رمپ دارد میگوید: وجود رمپ در فضاهای عمومی بیشتر جنبه نمادین دارد درحالی که بعضی چیزها مثل همسطح بودن پارکها یا معابر مهمتر است.
وی از وجود ستاد مناسبسازی در معاونت شهرداری تبریز خبر میدهد و اعلام می دارد: تنها کار این ستاد انجام پروژه نیست بلکه وظیفهاش بیشتر فرهنگسازی در این زمینه است. چندین سمینار در این زمینه سالانه برگزار میشود که تبیین کنیم مناسبسازی به تمامی دستگاهها مربوط میشود نه فقط شهرداری.
وی تاکید میکند: تا زمانی که مناسبسازی به عنوان یک واقعیت و ضرورت بین اصناف و ادارات دولتی و خصوصی تبیین نشود و به طور کلی به فرهنگ تبدیل نشود، ما شاهد اتفاقات خوب نخواهیم بود.
معاون عمرانی شهرداری تبریز خاطرنشان میکند: هرکس باید در جایگاه خود به جا افتادن این فرهنگ کمک کند و به طبع رسانهها میتوانند تاثیر بیشتری داشته باشند.
وی در بخشی از سخنان خود تشریح میکند: یک شهر متعلق به تمام شهروندان آن است. حتی بیماران جسمانی که یک درصد از کل جمعیت را تشکیل میدهند نیز حق دارند مثل دیگران از خدمات شهری مثل تردد در مکانهای مختلف برخوردار باشند.
وی در ادامه عنوان میکند: همهچیز با پول حل نمیشود. مثلا بحث زیباسازی شهری چیزی است که تا به درون مردم رخنه نکند در شهر پیاده نمیشود. ضرورت مناسبسازی نیز باید به همین ترتیب بین مسئولان و مردم نهادینه شود.
حتی بیمارستانی که کارش رسیدگی به امور بیماران جسمی است مکانی برای نشستن ارباب رجوع یا امکاناتی مثل رمپ ندارد با این حال از بخشهای دیگر چه انتظاراتی میتوان داشت؟
اسحقی همچنین خبر میدهد: حتی بیمارستانی که کارش رسیدگی به امور بیماران جسمی است مکانی برای نشستن ارباب رجوع یا امکاناتی مثل رمپ ندارد با این حال از بخشهای دیگر چه انتظاراتی میتوان داشت؟
وی با لحنی انتقادی ادامه میدهد: برخیها از مناسبسازی فقط اسمش را بلدند و دستگاههایی که باید در اینباره درخشانترین عملکردها را داشته باشند کمترین کارها را انجام دادهاند و این واقعا تاسفبار است.
معاون عمرانی شهردار تبریز تاکید میکند: همانطور که همه حق دارند از شهرداری انتظار داشته و انتقاد کنند، موظفاند از خودشان نیز انتقاد کنند و کاستیهایشان را برطرف سازند. به نظر من باید رسانهها با زیر سوال بردن دستگاههایی که در اینباره کمکاری میکنند آنان را به انجام صحیح کار خود ملزم کنند ...
حقوق همشهریان وقتی زیر آسفالت میماند
هرچند هرکسی که از دستگاههایی چون شهرداری انتظار داشته باشد شهر را برای تمامی افراد جامعه مناسبسازی کند انتظار بیجایی نداشته است اما بیشک برآورده شدن همین انتظار نیز به یک عقبه فکری و فرهنگی نیاز دارد.
تا زمانی که مسئولان بدانند امثال دخترانی مثل ریحانه در چه شرایطی زندگی میکنند و البته تا زمانی که نخواهند بدانند، تمامی اقدامات انجام گرفته در این زمینه سطحی، اجباری و تحمیلی خواهد بود و در نتیجه مسئله عمیقا حل نخواهد شد.
علاوه بر مدیران و مسئولان، مردم نیز به سهم خود میتوانند افراد ناتوان جسمی را درک کنند. مثلا کسی که بخاطر اینکه ماشینش به راحتی به پارکینگ ساختمان ورود کند میآید پیادهرو جلوی خانهاش را بلندتر یا پستتر میکند درواقع حقوق همشهریانش را نهتنها زیر پا بلکه زیر آسفالت میگذارد.
برای شرح نقش مردم در این موضوع، همین بس که حتی اگر در جوبها پلی قرار دادهشود مردمی که نمیدانند و نمیخواهند به فکر افراد ناتوان باشند ماشینشان را درست جلوی آن پل پارک میکنند. آیا چنین حرکاتی مسئولان را به دست برداشتن از کار وا نمیدارد؟
منبع : مهر