بام ایران پذیرای مقدم همیاران رعد بود
29 مرداد 1396
گزارش صعود آتری و پاشا همتیان به قله 5671 متری دماوند
مقدمه: آتری و پاشا همتیان 2 نفر از اعضا گروه همیاری جوانان رعد هستند که مدتی پیش از صعود به قله دماوند، علاقه مندی خود را برای اهدا کردن صعودشان به مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد و حمایت از توانمندسازی جامعه توان یابان ابراز کردند.
این خواهر و برادر ورزشکار که از مدتها قبل با گروه همیاری جوانان رعد ارتباط داشتند، هدفشان را "شادیبخشی" به کارآموزان رعد و انتقال مفهوم "همه باید به یکدیگر کمک کنیم" بیان کردند. آنچه در ادامه میخوانید گزارشی از صعود آنها به بام ایران است.
آتری همتیان: برای کسانی که با صعود به قله دماوند آشنایی دارند، روشن است که صعود از جبهه شمال شرقی بسیار دشوارتر از صعودِ جبهه جنوبی است و برای من که چند سال قبل، یکبار از جبهه جنوبی صعود به دماوند را تجربه کرده بودم، صعود از جبهه شمال شرقی بیم و هراسهای خاص خودش را در پی داشت ضمن آنکه این صعود یک صعود سرعتی محسوب میشد و برای این منظور قبلاً وضعیت هوا بررسی شده بود اما بارش برف و زدن صاعقه در زمان برگشت به کمپ غافل گیریهای خاص خودش را داشت.
برای این صعود باید از تلاش های چند نفر که تجربه و مهارت آنها نقش مهمی در موفقیت تیم داشت، نام برده و تشکر شود که اولین نفر آنها کاظم فریدیان است. وی اولین ایرانی صعود کننده به قله«K2» است که از لحاظ ارتفاء دومین قله بلند جهان بعد از قله اورست است ولی از لحاظ فنی و دشواری، سختترین قله برای کوهنوردان به حساب میآید. فریدیان در نقش سرپرست گروه ما، اولین ایرانی صعود کننده به قله «K2» است و در ادامه عظیم قیچی ساز ورزشکار سرشناس ایران که تمام 14 قله بالای 8000 متر جهان را بدون اکسیژن مکمل صعود کرده به این افتخار نائل آمده است.
نفر بعد کسی است که جلو گروه حرکت میکند و بقیه اعضا تیم پایشان را جای پای او میگذارند و در کوهنوردی به این فرد "سر قدم" گفته میشود، سر قدمی گروه ما را مریم نوری بر عهده داشت، کسی که از مربیان و کوهنوردان نامدار کشور است.
در هر گروه کوهنوردی، یک نفر مسؤول امداد وجود دارد که وظیفه مداوای اعضای گروه، پانسمان جراحت و ... بر عهده دارد، وحید ملکی سرپرست امداد و نجات استان مازندران در گروه ما مسؤول امداد بود، فردی کاردان، صبور، آشنا با صعود و حال و هوای کوهنوردان که سهم مهمی در موفقیت گروه ایفا کرد.
البته از شرکت اسپیلت البرز و پروانه کاظمی، تنها بانویی که در جهان قله های اورست و لهوتسه را در عرض یک هفته صعود کرده است و همچنین سهند عقدایی مدیرعامل این شرکت که با انتخاب یک تیم 16 نفره از سراسر کشور یک صعود موفق را پایه گذاری کردند هم باید تشکر فراوان داشته باشم.
در تیم صعود مسؤول تدارکات وظیفه حمل وسایل و تجهیزات، تهیه غذای گرم و در یک کلام تر و خشک کردن گروه را بر عهده دارد، علی عزیزی اصل، کسی بود که اخلاق خوش و مهربانی در سرما دماوند از ساعت 3 صبح گروه را با روحیه ی بالا، آماده صعود کرد و در برگشت با استقبال گرم خستگی این مسیر دشوار را از تن همنوردان بر طرف ساخت.
صعود به قله دماوند پیشنیازهای مخصوصی لازم دارد که از تمرین و صعود به قله های کم ارتفاء گرفته تا رژیم مایعات و عدم استفاده از غذاهای سرخ شده را شامل میشود. من و پاشا 2 ماه قبل از صعود دوره آماده سازی را آغاز کردیم و برادرم علاوه بر جمعه ها که با هم توچال میرفتیم در هفته 2بار هم عصرها بعدِ برگشتن از سرکار به توچال میرفت تا به مرز آمادگی برسد.
یکی از تفاوت هایی که صعود از جبهه شمال شرقی با جبهه جنوبی دارد، علاوه بر دشواری و شیب تندی جبهه شمال شرقی، مسیر نسبتاً راحت برگشت از جبهه جنوبی است زیرا کوهنوردان مسافت قابل توجهی از مرحله برگشت در مسیر جنوبی را به طریق «شن اسکی» پایین میآیند و این مسأله سرعت برگشت به کمپ را افزایش میدهد و در نتیجه توان و انرژی کوهنورد در مرحله برگشت کاسته نمی شود.
غافل گیری غیر منتظره ای که در برگشت گروه با آن موجه شد بارش برف و صاعقه بود که سرما هوا و قطعات تگرگ مانند برف، تاب و توان هر کسی را به پایان میبرد و در این شرایط خانم مریم نوری در حوزه مغناطیس صاعقه قرار گرفت و خدا رحم کرد که اتفاق ناگواری پیش نیآمد، سیخ شدن موهای سر و بدن و شنیدن صدا زنگ در گوشها تا مدتی برای او ادامه داشت و این اتفاق برای هر کوهنوردی که در زمان برگشت پیش بیاید بسیار خطرناک است .
از دیگر سختی های صعود کم خوابی بود چرا که ما طی 2 شب در مجموع، 3 یا 4 ساعت بیشتر نخوابیدیم و بقیه زمان را در چادر با وزش بادی که میخواست چادر را از جا بلند کند، مواجه بودیم در این شرایط هیچ کس خوابش نمیبرد.
با تمام این اوضاع، گروه از ساعت 3 صبح برای صعود آماده شد و ساعت 4 ما حرکتمان را به سمت قله آغاز کردیم، همانطور که اشاره شد از آنجا که صعود ما یک صعود سرعتی بود حدود ساعت 10 ما به منطقه کاسه قله رسیدیم و تا ساعت 14 در قله بودیم. سپس به سمت کمپ برگشتمان را آغاز کردیم. از آنجا که پیش از صعود ما به کسی نگفته بودیم که قرار است ما این صعود را به مجتمع رعد اهدا کنیم وقتی همنوردان در مسیر از هدف ما آگاه شدند بسیار از این کار استقبال کردند و در قله ما چند عکس با بنر مجتمع رعد گرفتیم.
اتفاق فوق العاده تأثیرگذاری که من در این صعود با آن روبه رو شدم ملاقات شخصی بود که یکی از پاهایش از ناحیه ران قطع شده بود و با وجود چنین شرایط بدون استفاده از تجهیزات خاص یا باتوم کوهنوردی، تنها با 2 عصای معمولی به قله صعود میکرد این آقا که واقعاً نشان میداد ورزشکار باشد، و من نامش را نپرسیدم، سر قدم گروهی از استان لرستان بود و حضورش در چنین مسیر سختی که در برخی از قسمتها افراد سالم برای عبور از سخره های سنگی، چهاردست و پا بالا میرفتند، بسیار حیرت انگیز، غرورآفرین و تأثیرگذار بود. کوهنوردان رسمی دارند که وقتی از کنار هم عبور میکنند به همدیگر خدا قوت میگویند اما برای من در این صعود افتخار بزرگی بود که چند گام پشت سر چنین ابر مردی حرکت کنم.
زمانی که برف و صاعقه ما را محاصره کرده بود به این فکر میکرد که چه اراده و همتی میخواهد که یک فوق ابر مرد با 2 عصای معمولی صعود از جبهه شمال شرقی را انتخاب کند. صعودی که از جبهه جنوبی هم کار آسانی نیست.
پاشا همتیان: صعود به قله دماوند نخستین تجربه من بود، البته 5 سال قبل به کولکچال میرفتم و از کودکی هم با پدرم به اسکی و کوه میرفتیم اما قبلاً به دماوند صعود نکرده بودم.
بعضی مواقع در زندگی شرایطی پیش میآید که به خودت میگویی من باید این کار را انجام بدهم و نهایت تلاش خودت را به کار می گیری تا آن کار را انجام دهی، برای من صعود به قله دماوند چنین حس و حالی داشت و برای رسیدن به آمادگی لازم خیلی تلاش کردم و از ابتدا به آخر کار فکر میکردم که این صعود تمام میشود و ما گواهینامه را دریافت میکنیم و به سختیهای راهی که انتخاب کرده بودم خیلی فکر نمیکردم و حتی جراحتی که در اثر برخورد پایم به سخره سنگی اتفاق افتاد در هدفم تأثیری نداشت.
من چند سالی است که با رعد آشنا هستم و یاد گرفتم که معلولیت به نقص عضو نیست و این مهم است که در ذهنت چه میگذرد. من افرادی را دیدم که سالم هستند اما خیلی از کارهایی که توان یابان رعد انجام میدهند را نمیتوانند انجام دهند.
آتری همتیان: اینکه چرا ما این صعود خود را به مجتمع رعد اهدا کردیم به این دلیل است که ما همگی باید بدانیم که هیچکس کامل نیست و هر کدام با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم میکنیم برای همین همه باید به یکدیگر کمک کنیم و دست کمک به هم بدهیم و در مرحله بعد هر لحظه ممکن است من که سالم هستم، جسمم آسیب ببیند ولی بقیه توانایی هایم را که دارم و نباید سایر توانایی هایم نادیده گرفته شود.
در تمام زمان صعود و رسیدن به قله به یاد توان یابان رعد بودم، حتی زمانی که مأیوس و نا امید در سرمای طاقت فرسا، آرزوی کمی هوای گرم را داشتم به خود میگفتم اگر من کنار بکشم، بچه ها رعد چه بکنند. ما خواستیم شادی رسان باشیم، هوای هم را داشته باشیم و راه را برای همدیگر هموار کنیم.
مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد ضمن تبریک به آتری و پاشا همتیان، خواهر و برادر ورزشکاری که با صعودشان بر بام ایران یک بار دیگر غلبه قدرت همت و اراده را بر قله های سر به فلک کشیده ثابت کردند، برای آنها سلامتی و موفقیت بیش از پیش آرزو می کند.