نشنیده شدن؛ درد بزرگ ناشنوایان
30 مرداد 1396
خوب است باور بیاوریم که ناشنوایی، ناتوانی نیست، بلکه یک ایراد کوچک است که بسیاری از ناشنوایان با بکارگیری دیگر توانمندیهای خود، این ایراد را ناپدید خواهند کرد.
خانم پوران اصدقی ـ سرپرست گروه هنری «دستان گویا» در اینباره میگوید: «اینک دختری در میان گروه ما است که پیش از آغاز کارهای هنری، همیشه احساس مرگ داشت و پیشترها چندبار خودزنی کرده بود، ولی اینک با اعتماد به نفس، نه این که از ناشنوا بودنش نمیگریزد، بلکه از اینکه ازدواج کند و فرزندش ناشنوا باشد نیز هراسی ندارد؛ چون باور آورده است که یک ناشنوا نیز میتواند انسان موفقی باشد و مانند دیگر مردمان جامعه زندگی کند و از موسیقی لذت ببرد و فیلم تماشا کند و درآمد داشته باشد و از پس سختترین کارها برآید و فرزندش را به خوبی بزرگ کند. بهراستی که اعتماد به نفس معجزه میکند. همین دختر میگوید اگر فرزندم نیز ناشنوا به دنیا آید، خواهم توانست به او شیوه توانمند زندگیکردن را بیاموزم. دختری که تا دیروز از زندگی بیزار بود، اینک میخواهد به فرزندش اگر ناشنوا باشد، درس زندگی بدهد.»
«باید باور بیاوریم که فقط اعتماد بهنفس میتواند ناشنوایان را دوباره به جامعه برگرداند. مهمترین کاری که من در گروه هنری دستان گویا توانستهام انجام دهم، دادن اعتماد به نفس به ناشنوایان بوده است. همیشه به آنان میگویم هنری که شما انجام میدهید، فقط از شما بر میآید و بس و دیگران از انجامش ناتوانند. همچنین برای اعتماد بهنفسبخشیدن بیشتر و امیدوارکردنشان به کار و زندگی، به ناشنوایان گروه هنری دستان گویا میگویم که شما بدون نیروی شنوایی، حس میگیرید و با هم هماهنگاید و در یک هارمونی مینوازید و همخوانی دارید و همه اینها برآمده از اراده قوی و کار و تمرین شبانهروزی شما است.»
** پیشینه پرفروغ
پوران اصدقی ـ مربی سرود و تئاتر ناشنوایان از گذشته میگوید: «سالها پیش که در سازمان بهزیستی تهران بودم، به مناسبتهایی به همراه نوجوانان و جوانان، برنامههایی برگزار میکردیم. من به بچههای کمشنوا در سازمان، سرود آموزش میدادم؛ ولی همیشه دلم پیش بچههای ناشنوا بود و این اندیشه که چه کارهایی میتوانم برای آنان انجام دهم، زیرا بسیار گوشهگیر و ناامید بودند و در سازمان کنشگری نداشتند.»
«آن زمانها یک دختر 19 ساله نیز برای گفتاردرمانی نزدم میآمد. سخنهایش را در نوار(رکوردر) میریختم و پس از یکماه میگذاشتم گوش کند و پیشرفت خود را گواه باشد. روزی که در اتاقم موسیقی گوش میکردم، همان دختر 19 ساله آمد و گفت:'خوش به حال شما خانم که از موسیقی لذت میبرید. پدرم نیز در خانه موسیقی گوش میدهد و همیشه از خوشی، سرش را تکان میدهد؛ ولی من نمیتوانم ترانه گوش کنم و از شنیدنش کیف ببرم.»
«همین سخنش مرا به خود آورد و واداشت که روی شعرها، زبان اشاره بگذارم و با درک مفاهیم کمک کنم که آن دختر نیز از موسیقی استفاده کند. آنزمانها سرود گل پامچال از تلویزیون پخش میشد و من روی آن زبان اشاره گذاشتم و فردا در مرکز، همان دختر را به اتاقم آوردم؛ هنگامی که به آهنگ گوش کرد، گفت: «خانم، بوی گیاه در طبیعت را احساس کردم؛ انگار کنار دریا قدم زدهام!»
«این موفقیت، انگیزهای شد که به کارم (گذاشتن زبان اشاره روی آهنگها) ادامه دهم و دیگر ناشنوایان را نیز برای شنیدن ترانهها فراخوانم. کمکم در مرکز، پایه یک گروه موسیقی شکل گرفت و در فوقبرنامهها هفتهای 2 بار به تمرین سرود میپرداختیم. کمکم بچههای با استعداد خود را نشان دادند که برخی تواناییِ اجرای پانتومیم و تئاتر داشتند و آغاز به همکاری کردند.»
** مردم مهربانتر باشند
پوران اصدقی، کارشناس ارشد گفتاردرمانی، درباره چشمداشت گروه هنری دستان گویا میگوید: «هنگامی که بازنشست شدم، همان بچهها دور ـ و ـ برم ماندند و گروه موسیقی و تئاتر و پانتومیم ما به کارش ادامه داد و هنگامی که به کشورهای دیگر مانند تایوان رفتیم و گروه ما فروغ تابانی داشت و مقام نخست را به دست آورد، الگویی برای آنان شد که گروه هنری همانند ما تشکیل دهند.»
«مهرماه در پیشرو امسال نیز گروه هنری دستان گویا به سرپرستی من راهیِ ارمنستان خواهد شد. گروه دستان گویا با 1600 سرود و دیگر کارهای هنری(تئاتر/پانتومیم) و با آزمونهای خوبی که به کمک وزارت امور خارجه از سفرهای جهانی خود(یونان، امارات، سوریه و...) به دست آورده، آماده اجرای برنامه به مناسبتهای گوناگون در داخل و خارج ایران و در استانهای کشور است؛ امید که مردم ما، این گروه ناشنوایان را بیش از این برای اجرای برنامه فراخوانند، زیرا زندگی ناشنوایان(که برخی دارای همسر و کودکاند) از این راه میگذرد.»
«بزرگترین مشکل گروه هنری دستان گویا که جوانانی از 12 تا 18 سالاند، کمبود اجرای برنامه است؛ با توجه به این که گروه درآمد دیگری ندارد و سازمان مردمنهاد است و از دولت و سازمان بهزیستی و دیگر سازمانها کمک مالی دریافت نمیکند، زندگی برایشان بسیار سخت میگذرد. برخی از آنان با این که خود ناشنوایند، با درآمد کارهای هنری، به پدر ومادر خویش نیز یاری میرسانند. من در همه این 18 سال فعالیتهای هنری با هزینه شخصی خودم گروه را گرداندهام و نگذاشتهام از هم بپاشد، زیرا این بچهها که بر آسیب خود چیره شدهاند، آسیب دیگری خواهند دید.»
** آواهایی در سکوت
به تازگی شنیده میشود که برای مناسبسازی خودروهای ناشنوایان، پلاکهای ویژه کارگذاشته خواهد شد. تاکنون پلاکها ویژه فقط برای توانیابان جسمی و حرکتی بود، اما اینک قرار است این به ناشنوایان نیز داده شود.
کارشناس هنردرمانی ناشنوایان(پوران اصدقی) از نبود و کمبود خدمات به ناشنوایان میگوید: «من نیز این خبر را شنیدهام. دولت با دادن تسهیلات میتواند به همسانسازی ناشنوایان و پذیرفتهشدنشان در جامعه، کمک زیادی کند تا از کنار گذاشته شدنشان از جامعه پیشگیری شود. مراکز خدماتی به توانیابان در برابر دادن سمعک، پول دریافت میکنند. سازمان بهزیستی نیز تا چندی پیش از دادن سمعک سر باز میزد، ولی به تازگی، دادن سمعک را آغاز کرده است.»
«ناشنوایان در سفرهای خارجی به لحاظ مالی در تنگنایند؛ آنان برای آمدوشد درونشهری خود با چالش مالی مواجهاند و در سفر برونشهری نیز ترن برای آنان رایگان نیست و فقط هواپیمایی(ایرانایر) پذیرفته است که به ناشنوایان بلیت نیمبها بدهد.»
«مشکل دیگر ناشنوایان کشور بیکاری است. به سبب نارسایی در آموزشهای اجتماعی، آنان نمیتوانند به آسانی با دیگران ارتباط بگیرند؛ آشنایی با لبخوانی به تنهایی کافی نیست و مردم از آنجایی که آموزش زبان اشاره ندیدهاند، زبان ناشنوایان را در نمییابند، از اینرو اگر هم ناشنوایان کاری بیابند، چندان نمیپاید و زود آن را از دست میدهند، چون اشتباه در کارشان گریزناپذیر است و این را هنوز جامعه نپذیرفته است.»
«اگر آموزش لبخوانی و زبان اشاره از دوران کودکی برای دانشآموزان در مدرسهها اجباری شود، در بزرگسالی، مردم مشکل کمتری در ارتباطگیری با ناشنوایان خواهند داشت و ناشنوایان در کار و شغلشان موفقتر پدیدار خواهند شد؛ ولی آموزشوپرورش استثنایی با این کار مخالف است و فقط بر لبخوانی پافشاری دارد. ناشنوایانی که از یافتن کار ناامید میشوند، روحیه خود را از دست میدهند و همین سبب میشود که برخی از آنان دنبال خلافکاری بروند.»
«آنان در زندگی خود کمتر امکان شادی دارند و حتی از تماشای فیلم نیز محرومند. بارها از صداوسیما درخواست شده است که برای همه فیلمها زیرنویس بگذارد که زمینه استفاده برای ناشنوایان نیز فراهم آید. ناشنوایان برای شنیدن دیالوگ فیلمها از خانوادههایشان کمک میگیرند، ولی خانوادهها نیز پس از چندبار توضیح، سرانجام خواهند گفت (آنقدر سؤال کردی که خودم هم نفهمیدم فیلم چه شد!)
همین سرخوردگیها به افسردگی، تنهایی و گوشهگزینی ناشنوا خواهد انجامید. مشکل دیگر ناشنوایان پیوند زناشویی است که به داشتن کار و درآمد گره خورده است. هنگامی که بیکاری چیره است، چگونه میتوان از ازدواج برای ناشنوایان سخن به میان آورد؟»
«خانوادههای با فرهنگتر و باسوادتر و با موقعیتهای اجتماعی بهتر، کمک بزرگی برای فرزند ناشنوای خویشاند و در هدایت آنان رفتار درستتری دارند و سفارششان به آوردن یک فرزند است؛ ولی دیگر خانوادهها در ازدواج، مورد ژنتیک را در نظر نمیگیرند و از اینرو ناشنوایی میگسترد؛ آنان به امید فرزند سالم، فرزند دوم و سوم میآورند، ولی بدبختانه همه ناشنوا زاده میشوند و مشکل را برایشان سهچندان میکند و از آن جایی که هزینههای زندگی گران شده، با بچه زیاد، کل خانواده دچار تنگناهای مالی بیشتر میشوند.»
«از آنجایی که مسئولین، ناشنوایی را نه معلولیت، بلکه محدودیت میپندارند، یک زمانی برآن شدند که مدرسه ناشنوایان را برچینند؛ در پی همین تصمیمگیریهای نادرست، بسیاری از بچههای ناشنوا مدرسه را رها کردند، زیرا نمیتوانستند در مدرسههای عادی، ارتباط برقرار کنند. من در جلسهها حضور مییافتم و هربار میکوشیدم از این کار جلوگیری کنم یا آن را به تاخیر بیندازم؛ خوشبختانه اینک مدرسههای ناشنوایان فعال است.»
اصدقی در ادامه سخنانش میگوید: «این چالش همیشه وجود دارد که فرزندان سالم ناشنوایان از پدر و مادر خویش میگریزند و با دیگران ارتباط میگیرند. در مورد ازدواج شنوا با ناشنوا، گاهی با من مشورت میشود که آن را کار درستی نمیدانم، زیرا شکست در پشت چنین ازدواجهایی کمین کرده است؛ در این ازدواجها به سبب توقع بیش از اندازه از ناشنوا، مدام برخوردهایی به وجود میآید، در حالی که میان زن و شوهران ناشنوا، تفاهم و درک متقابل وجود دارد.»
** پیشگیری از ناشنوایی
دکتر شیوا فرخزاد ـ متخصص بیماریهای گوش وحلق و بینی میگوید: «2 تا 4 نوزاد از هر 1000 نوزاد به گونهای مادرزاد، دچار افت شنوایی از گونه ژرف آن هستند. لزوم شناسایی به هنگام ناشنوایی از ماههای آغاز زادهشدن، فرایند یادگیری زبانی را آسانتر خواهد کرد. سبب 50 درصد ناشنواییها ژنتیکی است که اهمیت مشاورههای ژنتیک را گوشزد میکند و اگر این کار اجباری شود، به سود ناشنوایان خواهد بود. همچنین شناسایی ناشنوایی در سن کمتر از 3 سال بسیار کارا است و سبب بازگشت توانایی شنوایی به این آسیبدیدگان میشود.»
«آشفتگی در گوش، توام با درد شدید و دیگر بیماریهاست. بسیاری کسان بیهیچ نشانهای، شنوایی خود را ناگهان از دست دادهاند.»
«موردهایی مانند شکستن دیوار صوتی یا انفجار ترقه یا عفونتها میتواند مشکلات بزرگی را برای گوش و شنوایی انسان ایجاد کند. تلخترین تجربه میتواند این باشد که ناگهان و بیهیچ پس زمینهای، دچار ناشنوایی یا کاهش شنوایی شویم. بیماریهای ویروسی و عفونتهای گوش و همچنین خوردن برخی داورها میتواند ناشنوایی ناگهانی پدید آورد و گاه نیز ریشه روشنی ندارد و شاید پای استرس پنهان در میان است که با آسیب رساندن به سیتم ایمنی بدن، خون به گوش نمیرسد و ناشنواییهای موقت رخ میدهد.»
** نقش تغذیه در ناشنوایی
شیوا فرخزاد باور دارد که ماهیهای روغنی، تخممرغ، شیر و گوشت دارای یُد است و تامین این ماده با شنوایی بستگی دارد. در پژوهشهایی بر روی کودکان دچار کمبود ید، دیده شده که با استفاده یُد در غذا، شنواییشان بهبود یافته است.
«غذاهایی مانند ماهی سالمون(دارای ویتامین A) کانال حلزونی گوش را تغذیه میکند. کمبود ویتامین A موجب بیماری گوش میانی میشود. ذخیرهگاههای بتاکاروتن مانند زردآلو و انبه و دیگر میوهها و سبزیهای زردرنگ در بدن، ویتامین A میسازد. نور آفتاب از همه بهتر است و کمبود این ویتامین در بیماران گوش میانی، منجر به ناشنوایی میشود.»
«گوشت، دانهها، بُنشِنهای سبوسدار، غذاهای دریایی، مغزها و تخم کدو، ذخیرهگاه «روی» است و انسان را از زنگ گوش در امان میدارد. اما باید از شکر و شیرینی پرهیز کرد. با ترشح بیش از اندازه انسولین و افتادن قند خون، هورمونهای ضدانسولین(آدرنالین) ترشح میشود که از گردش خون میکاهد و سبب گرفتگی رگهای خونی در اندامها (مانندگوش) میشود. البته بیماران دارای انسولین بالا، با رژیمهای کم کربوهیدرات، سرگیجه و شنواییشان بهبود میباید.»
** آموزش مهارتهای زبانی و گفتاری
هرسال شمار زیادی از کودکان با آسیب شنوایی، زاده میشوند. پدیدههای گوناگونی از شمار ژنتیک، بیماریهای مادرزادی و آسیبهای پس از زادهشدن، سبب کمشنوایی در نوزادان و کودکان میشود. شیوا فرخزاد با بیان این که برای آموزش کودکان کمشنوا و ناشنوا، روشهای توانبخشی گوناگونی وجود دارد، میافزاید: «روش شنوایی/کلامی یکی از این کارشیوهها است که بر پایه رشد و گسترش مهارتهای گوشسپاری، سخنگفتن کودکان ناشنوا پایهریزی شده است و در شمار روشهای مدرن و پیشرفته برای آموزش کودکان کمشنوا و ناشنوا است تا با اجرای آنها به درمان فرزندان ناشنوا کمک شود. مددکاران با روشهای رشد و مهارتیابیِ زبانی و گفتاری و با گوشدادن، به خانوادهها کمک میکنند که از فرزند خود ناامید نشوند و او را از گوشه گزینی نجات دهند.»
«اجرای روش شنوایی/کلامی، نیازمند استفاده آگاهانه و هوشمندانه پدرومادر از همه ابزارهای ارتباطی مؤثر برای کودکان ناشنوا است. تکنیکها از سوی متخصصها با این هدف ارایه میشود که کودک ناشنوا در بازه آغازین رشد خود، مهارت گوشسپاری را فرا گیرد و در آموختن مهارتهای زبانی و گفتاری، بیشترین تکیه را به حس شنوایی خود داشته باشد.»
«پژوهشهای بالینی نشان داده است که اگر خانوادههای کودکان ناشنوا از الگویهای مناسب بهبودی و ترمیمی استفاده کنند، زمینه فراگیری مهارت گوشسپاری به همراه ارتباط، زبان و گفتار درست در کودکان فراهم خواهد آمد.»
منبع : ایرنا