سنگهای جلوی پایم را خُرد و از روی آنها عبور میکنم
8 اردیبهشت 1397
نوید قومورلو در مصاحبه با روابط عمومی مجتمع رعد:
اصلیترین هدف مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد این است که افراد دارای معلولیت بتوانند با رسیدن به شغل مناسب، شخصیت مستقلی داشته باشند؛ زیرا مفید بودن، روی پای خود ایستادن و استقلال مالی، آرزوی هر فردی است که در اجتماع زندگی میکند. افراد دارای معلولیت هم از این قاعده مستثنی نیستند و همواره تلاش میکنند تواناییهای خود را به اثبات برسانند.
نوید قومورلو، 29 ساله، یکی از کارجویان مجتمع رعد است که توانسته با وجود معلولیت سی پی و بیماری صرع، به مهمترین هدف زندگیاش دست یابد. با او درباره زندگی شخصی، دورههای آموزشی، مشکلات کاری و اهداف آیندهاش صحبت کردهایم.
طیبه سیادتزاده – روابط عمومی مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد
- دوران تحصیل برایتان چگونه گذشت؟
اوائل دوران ابتدایی برایم سخت بود. به خاطر متفاوت بودنم دوستی نداشتم و از گروه همکلاسیها طرد میشدم. اما علاقهام به درس و مدرسه باعث شد تا با اراده محکم و استوار به راهم ادامه دهم و تحصیلاتم را به اتمام برسانم.
- بعد از گرفتن دیپلم چه هدفی برای خودتان در نظر گرفتید؟
تصیم گرفته بودم زندگی کاملا مستقلی داشته باشم و لازمه یک زندگی مستقل؛ شاغل شدن و کسب درآمد است. به همین خاطر در انجمن باور مشغول به فعالیت شدم. البته پس از مدتی متوجه شدم که به این شغل علاقهای ندارم.
13 سال پیش از طریق یکی از دوستان خانوادگی با مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد آشنا شدم و فهمیدم که این مرکز سعی دارد با ارائه خدمات آموزشی و درمانی رایگان، توانیابان را در رسیدن به اهدافشان کمک کند.
- قبل از آمدن به رعد از نظر روحی و شخصی در چه شرایطی بودید؟
یک مقدار تنها بودم و دوست زیادی نداشتم.
- با افراد غیر معلول ارتباط برقرار نمیکردی؟
چرا ولی دوستان غیرمعلولام همه سراغ کار و زندگی خودشان رفته بودند.
- از بین افراد دارای معلولیت دوستی نداشتی؟
زیاد ارتباط نداشتم. چون یک مقدار حس میکردم بعضی از آنها برخلاف من شخصیت مستقلی ندارند و من از این روحیه خوشم نمیآمد.
- در مجتمع رعد در چه کلاسهایی ثبتنام کردید؟
در مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد کلاسهای متنوعی ارائه میشود. چون به زبان علاقه داشتم و در این مجتمع، زبان در سطوح مختلف تدریس میشد، بنابراین تصمیم گرفتم این درس را به صورت حرفهای بیاموزم. مهارتهای زندگی، یکی دیگر از کلاسهایی بود که من برای بهبود کیفیت و شرایط زندگی در آن شرکت کردم.
- آیا از خدمات دفتر مشاوره مجتمع رعد استفاده کردید؟
بله. در یک مقطع زمانی که فکر میکردم خانواده، من را درک نمیکنند یا مواقعی که تفکرات درستی نداشتم با مراجعه به روانشناس رعد و استفاده از راهنماییهای ایشان توانستم راه درست را پیدا کنم.
- با خانواده در چه موردی مشکل داشتید که با مشاورین اینجا مطرح کردید؟
درباره رعایت حریم شخصی مشکل داشتم. من دوست داشتم مستقل باشم و آنها میخواستند به اجبار به من کمک کنند.
- از چه زمانی رعد شروع کرد برای شما کار پیدا کند؟
وقتی با روانشناس مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد صحبت کردم، لیست اهدافم را نوشتم. در آن زمان هدفی که من برای یک سال آینده داشتم این بود که کار پیدا کنم و مستقل شوم. ایشان من را به واحد اشتغال معرفی کردند تا برایم کار پیدا کنند.
- زمانی که می خواستند برای شما کار پیدا کند شرایط خاصی مد نظر داشتید؟
شرایط خاصی مد نظر نبود چون دوست داشتم کار کنم و مستقل باشم. تنها چیزی که برایم خیلی اهمیت داشت حضور فعال در اجتماع بود. به همین خاطر از دورکاری و کار در منزل خوشم نمیآمد.
- شما و همیار شغلیتان سعی کردید با هم بیشتر آشنا شوید تا بتوانید به شغلی مناسب برسید؟
من و همیار شغلیام -خانم غفوریان- خیلی با هم حرف میزدیم که با روحیاتم آشنا بشوند و متناسب با آن برای من کار پیدا کنند.
- بابت شغلتان در رعد کلاس رفتید؟
شغل من در حال حاضر اپراتوری است. این شغل نیاز به کلاس و آمادگی خاصی ندارد. فقط باید لحن خوب داشته باشید و کار را جدی بگیرید. با شرکت در کلاسهای روانشناسی خانم چهره نگار و کمک گرفتن از خانم غفوریان آمادگیهای لازم را پیدا کردم.
- چه تعداد موقعیت شغلی به شما پیشنهاد شد؟
اولین موقعیتی که پیشنهاد شد کار در شرکت حامیسان بود و من آن را پذیرفتم. البته قبلا ازطرف رعد کار در منزل به من داده بودند. بعد به شرکت حامیسان معرفی شدم.
- چرا همین اول این کار را پذیرفتید شاید بعداً کار بهتری به شما پیشنهاد می شد؟
چون از این کار، از محیط و از همکاران شرکت خوشم آمد. چیزی که بیشتر برایم مهم بود خودِ کار بود که آن را مناسب خودم دیدم.
- زمان اولین مصاحبه شغلی چه حسی داشتید؟
کمی ترسیدم. ولی وقتی با من صحبت کردند، دیدم اصلا ترس نداشت و همه چیز خیلی خوب برگزار شد.
- شما خودتان پیگیر شدید که شرایط و محل کار را ببینید یا خانم غفوریان همراهتان آمد؟
اولین بار همیار شغلی به همراه من آمدند. ولی بعد خودم رفتم، آنجا را دیدم و خوشم آمد. حتی از مسؤلین حامیسان خواستم که اجازه ورود به اتاق مرکز تماس را به من بدهند تا آنها را در حال صحبت کردن ببینم.
- از برخوردهایی که باشما به عنوان یک فرد دارای معلولیت میشد بگویید.
خاطرهای از اولین برخوردها دارم. کسی که با من مصاحبه میکرد مدیر منابع انسانی شرکت بود. به سایر همکاران گفته بودند که من خیلی حساس هستم و مواظب باشند چیزی نگویند ناراحت شوم. به خاطر همین خیلی مراقب من بودند اما من متوجه رفتار غیرعادی ایشان شدم. حس کردم کسی باید از قبل سفارش مرا کرده باشد.
- از این رفتار ناراحت نشدید؟
بله، البته فقط در ابتدای کار. رفتم پرسیدم که آیا کسی به شما چیزی گفته؟ پاسخی که از همکارانم دریافت میکردم همیشه منفی بود. اما بعد فهمیدم که حدس من درست بوده. بعدها که با من آشنا شدند، فهمیدند هر وقت که لازم باشد، خودم از آنها کمک خواهم خواست. الان دیگر حتی اگر کاری برای من سخت هم باشد تا خودم از آنها کمک نخواهم به کمک من نمیآیند. زمانی که از آنها کمکی بخواهم خیلی دوستانه و فوری به من کمک میکنند.
- زمانی که قرار بود برای بار اول سر کار بروید چه حسی داشتید؟
خیلی خوشحال بودم، چون دیگر تنها نبودم. از اول قرار بود دورکاری به من بدهند ولی بعد به درخواست خودم مدیرعامل شرکت گفت ما اگر سیستم هم نداشته باشیم یک لپ تاپ برای تو میگذاریم تا همین جا در کنار ما کار کنی.
- درآمدی که دارید کفاف هزینههای شما را می دهد؟
به اندازه یک کارمند معمولی حقوق میگیرم و هزینههای من تامین میشود.
- شرایط کاری و محیط کار، با شرایط شما همخوانی دارد؟
بله. من گفتم بیماری صرع هم دارم. بعضی وقتها حالم بد میشود. آنها حتی میدانند در این مواقع باید چه کار کنند و چطور کمکم کنند. در محیط کار، همکارانم کاملا توجیه هستند که نباید فشار زیاد به من وارد شود و استرس داشته باشم.
- زمانی که حمله به شما دست میدهد اطرافیان واکنش خاصی ندارند؟
یکی دو نفر اوایل برخورد متفاوتی داشتند. ولی بعد از آشنایی، رفتار آنها هم درست شد.
- بعد از شاغل شدن، رعد وهمیارشغلی باز هم از شما پشتیبانی میکردند؟
بله با خانم غفوریان جلسه میگذاشتیم و اگر مشکلی داشتم با ایشان تماس میگرفتم و راهنمایی میکردند. یا اگر لازم بود با کارفرما صحبت میکردند. البته با هماهنگی من این اتفاق میافتاد و به حریم شخصی من با کارفرما احترام میگذاشتند.
- بعد از اینکه سر کار رفتید باز هم به رعد میآمدید؟
به خاطر مشغله کاری زیاد نه. تا این اواخر که برای جشنواره توان تک که در رعد برگزار شد به عنوان نماینده شرکت حامیسان شرکت کردم و غرفه داشتیم.
- برای آینده شغلی خودتان چه برنامهای دارید؟ شغلی که دارید جای پیشرفت دارد؟
من شرایط و محیط کارم را خیلی دوست دارم. همکارانم گاهی میگویند اگر همه بروند تو باز هم همینجا مینشینی و تلفن جواب میدهی. اما بدم نمیآید اگر کنار این شغل، شغل دیگری داشته باشم.
- خانواده نسبت به این که الان شاغل و مستقل هستی چه نظری دارند؟
خیلی راضی هستند و تشویق میکنند.
- برای آینده زندگی شخصی خودتان برنامهریزی دارید؟
من بیشتر دوست دارم درآمد داشته باشم. از طرفی به تکمیل مهارت زبان انگلیسی و دریافت مدرک تافل هم فکر میکنم.
- به نظر شما با وجود شرایط خودتان و شرایط اجتماعی افراد دارای معلولیت، می توانید به اهدافتان دست پیدا کنید؟
بله. هر کاری سختی خودش را دارد. اما اگر به نتیجه کار فکر کنیم، سختیها آسان میشود.
- با این تفکر تا الان توانستهاید به هدف برسید.
من همیشه وقتی می خواهم کاری را شروع کنم، اول کار به نظرم سخت میآید. بعد که جلوتر میروم، با خودم میگویم خوب این مقدار را که طی کردهای، کمی مانده، برو تمام میشود. اما اگر از اول فقط به سختی راه فکر کنم، اصلاً آن را شروع هم نمیکنم. من تمام سنگهای جلوی پایم را خورد میکنم، سپس از روی آنها عبور خواهم کرد.