تفاوت ظاهری، دلیل ناتوانی؟!
15 مرداد 1397
در سالهای اخیر بنا به دلائلی همچون پیشرفت فرهنگی، علوم و افزایش آگاهی، توجه جوامع مختلف به احقاق حقوق انسانی افراد در نوع خود به صورت چشمگیری پیشرفت داشته است که در این بین توجه به افراد دارای معلولیت، حقوق انسانی و شهروندی و نیازهای وی به عنوان یک عضو فعال از جامعه جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است.
به جرات میتوان گفت در نگاه دنیای امروزی مشکل این افراد مشکل کل جامعه انسانی است و نهادهای اجتماعی در تلاش هستند تا با رویکرد عادیسازی و ترویج اندیشه تساوی حقوق همه افراد بشر، نگرشهای منفی به افراد دارای معلولیت را از بین ببرند.
همانطور که میدانیم؛ در بسیاری از مناطق جهان نگرش عمومی نسبت به افراد معلول منفی است.
متاسفانه باید متذکر شویم که جوامع سنتی به افراد معلول جامعه به دیده حقارت مینگریستند؛ فرد معلول را فرزند شیطان، دارای روح خبیثه و ثمره گناه یا موجودی حقیر و شایسته ترحم و محتاج مراقبتهای دائمی میدانستند.
در دنیای صنعتی امروز یکی از دلایل وجود نگرش منفی نسبت به افراد دارای معلولیت، از آنجا نشات میگیرد که به طور معمول برای اثربخش بودن و نتیجه داشتن آموزشها و اشتغال افراد معلول تردید ایجاد میشود و دولتها اختصاص برنامههای آموزشی را برای این افراد بیهوده تلقی میکنند.
خوشبختانه در قرن اخیر به جامعه جهانی به پدیده معلولیت نگاه ویژهای داشته است. در واقع میتوان گفت به دلیل روی دادن چندین جنگ جهانی و منطقهای و افزایش سن امید به دلیل پیشرفتهای پزشکی و افزایش بهداشت عمومی، حضور افراد دارای معلولیت در سطح جامعه بیشتر دیده شد و این امر باعث آغاز تغییر نگرش به افراد دارای معلولیت به عنوان یک شهروند با داشتن تفاوتهای فردی گردید.
شاید در اولین برخورد ظاهری ما با فرد دارای معلولیت، این تصور در اما ایجاد شود که او با ظاهری متفاوت، دارای ناتوانی جسمانی و محدودیتهایی است. اما اگر به استعدادهای شگرف و نهفته در وجود وی به عنوان یک انسان یا یک شهروند توجه کنیم، بدون تردید این محدودیتها و تفاوت ظاهری دیگر نقش مهمی را ایفا نخواهد کرد و در این مرحله تغییر نگرش به پدیده معلولیت و توجه به توانمندیهای واقعی فرد دارای معلولیت آغاز میشود.
لازمه تغییر نگرش در جامعه، تعامل مؤثر و مشارکت دادن افراد دارای معلولیت در تصمیمهای مربوط به خود، تقویت ارتباطات اجتماعی و بهرهمندی از امکانات موجود و تلاش فردی و جمعی برای احقاق حقوق خود است و برای دستیابی به این مرحله ابتدا باید این موضوعات در وهله اول در خانواده همزمان با نخستین تعاملات و یادگیریهای کودک نهادینه و اجرا شود.
پس اگر خانواده، در خصوص چگونگی برخورد با فرزند معلول خود آموزش دیده باشند و به او به چشم یک انسان مستعد و توانمند نگاه کنند، زمانی که وارد اجتماع میشود، فردی خواهد شد که با وجود داشتن معلولیت موفق میشود در عمل توانمندیهای خود را که محصول گذراندن دوره حرفهای یا هنری است، به عموم مردم جامعه نشان دهد، تا جایی که همگان را به تفکر وا دارد که تفاوت ظاهری، لزوما نشانه عدم توانایی نیست.
تالیف و گردآوری: مولود مولوی ـ گروه تولید محتوا مجتمع رعد