به بهانه انتشار کتاب "هنرهای ماندگار ایران" با اثری از پروین خالقی استاد معرق مجتمع رعد
من تدریس را عشق می دانم
29 مهر 1397
معرق در لغت به معنای وصله، تکه و رگه می باشد و می توان هر کار رگه داری را معرق نامید. معرق کاری نوعی اثر هنری است که تکه های ریز چوب، فلز، پارچه، کاشی و .. به زیبایی و در شکل های متفاوت در کنار یکدیگر قرار می گیرند. معرق کاری ایجاد طرح و نقش با استفاده از خرده های ریز بر روی صنایع دستی است. معرق کاری از هنرهای زیبایی است که در دوره سلجوقیان به اوج خود رسید. آثار به جای مانده از قرن ششم هجری به خوبی ظرافت های معرق کاری سلجوقی را نشان می دهد.
پروین خالقی، در حدود سی سال است که مشغول به آموزش معرق است و اولین دوره آموزشی هنر سوخت نگاری توسط ایشان به رعد ورود پیدا کرد.
بانو خالقی تا کنون دو کتاب مصور از هنرهایش را به چاپ رسانیده است. خبرنگار
مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد، سراغ این مربی شاد و با سابقه رفته و مصاحبه ای ترتیب داده که متن آن را در زیر میخوانید:
- • خانم خالقی، از کی و چطور به هنر علاقه مند شدید؟
از دوران کودکی به فعالیتهای هنری و همچنین ورزشی علاقه زیادی داشتم. از اول دوره راهنمایی من عضو تیم شنا بودم و در یک مدرسه عضو تیم والیبال بازی می کردم. عاشق دوچرخه سواری بودم و در مسابقات دو شرکت داشتم. در کنار آن فعالیتهای هنری هم انجام می دادم. درست است که آن موقع، معرق کار نمی کردم ولی هنر های مثل خیاطی و گل چینی را یاد گرفته بودم.
- • چطور به هنر معرق علاقه پیدا کردید؟
من هیچ زمینه فکری درباره معرق نداشتم. تا اینکه یک روز رفتم خانه یکی از دوستان و سراغ دخترشان را گرفتم. گفتند: «طبقه بالا داره معرق کار میکنه». رفتم طبقه بالا و دیدم ایشان دارند ذبح اسماعیل را کار می کنند. خیلی برایم جالب بود و خواستم که برام توضیح بدهد. وقتی از آنجا بیرون آمدم، دو روز بعد من رفتم پیش استاد منوچهر زنگنه؛ یکی از بزرگترین اساتید سبک سنتی ثبت نام کردم.
حدود ۵ سال نزد ایشان کار کردم و توانستم از طرف سازمان فنی و حرفه ای آموزشگاهی باز کردم. استاد زنگنه من را به مهران امیر اینانلو که مبتکر سبک جدید تفکیک رنگ هستند، معرفی کردند.. نزد ایشان بودم تا به این مرحله رسیدم.
- • غیر از رشته هنری معرق کار هنری دیگری هم انجام می دهید؟
مشبک و سوخت نگاری. در واقع، اولین کسی بودم که هنر سوخت نگاری را در رعد آموزش دادم. سال ها، خودم مربی بودم و بعد، یکی از بچه هایی کلاس را به مرحله استادی رساندم. حدود چهار سال، او کلاس را اداره می کرد تا اینکه برایش کار پیدا شد و رفت. الان استاد دیگری این رشته را تدریس می کند. باید بگویم که من در دانشگاه هم رشته های سوخت نگاری، مشبک و معرق را تدریس میکنم. همچنین در انجمن هنرمندان و سازمان صنایع دستی و میراث فرهنگی و گردشگری عضویت دارم. از سازمان میراث فرهنگی و همچنین وزارت ارشاد درجه دوم هنری را گرفته ام که معادل فوق لیسانس است و به واسطه این درجه در دانشگاه تدریس میکنم.
- • چطور با مجتمع رعد آشنا شدید؟
از طرف سازمان صنایع دستی و میراث فرهنگی با من تماس گرفتند و گفتند؛ مجتمعی هست که به افراد دارای معلولیت کار می آموزد. واقعاً دوست داشتم و البته یکی از آرزوهای من بود. همیشه با خودم میگفتم: «من که این هنر رو بلدم کاشکی بشه برم بهزیستی آموزش بدم.» خوشحالم که خیلی خوب و راحت برآورده شد.
- • کارآموزان رشته معرق مجتمع رعد در این زمینه چطور هستند؟
کارآموزان کلاس من فوقالعاده هستند من دانشگاه هم تدریس میکنم. آموزشگاهی در امیر آباد دارم که به بچه های اوتیسم هم یاد می دهم ولی واقعا بچه های مجتمع رعد تا الان خیلی خوب بودند و خیلی خوب کار کردند و تابلوهایی که دارند واقعا در حد اساتید بزرگ است. در موزه رضا عباسی نمایشگاه گذاشتیم و من از همه همکاران دعوت کردم که برای تماشا بیایند. باورشان نمی شد که کار اولی باشند. بچه ها خیلی فوق العاده کار می کنند و خیلی علاقه مند هستند.
البته این را بگویم که من تدریس را عشق می دانم. مربی، باید به بچه ها عشق و انگیزه بدهد که هنرجو بنشیند و کاری به این سختی را انجام بدهد. از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر کار می کنند ولی وقتی زنگ می خورد همه می گویند: «وای چرا انقدر زود زنگ خورد». اول از همه برای من مهم این است که به بچه ها عشق و امید و زندگی بدهم و علاقمند شان بکنم و در مرحله بعد می رسیم به آموزش معرق.
- • چند نفر از کارآموزان اینجا حرفه ای شدند؟
خیلی از کارآموزان من به درآمد رسیدند حتی خود مجتمع رعد که من نه سال در اینجا آموزش می دهم خودشان گفتند: بعد از ۳۰ سال اولین خروجی ها از کلاس معرق شما بوده. خیلی ها رفتند و کارگاه باز کردند. یا در خانه کار می کنند و غرفه میگیرند و به درآمد می رسند. باید بگویم که شاید ۷۰ درصد بچه های کلاس من از حرفه معرق درآمد دارند.
- • قبل از وارد شدن به مجتمع رعد با موضوع معلولیت آشنایی داشتید؟
خیر. قبل از وارد شدن به این مرکز آشنا نبودم و اصلا با یک فرد توانیاب برخورد نداشتم.
- • با ورودتان به رعد و آشنایی با بچه ها طرز تفکرتان نسبت به قبل درباره معلولیت چه تغییری کرد؟
من چون هیچ اطلاعاتی از موضوع معلولیت نداشتم و شاید دقت نکرده بودم حقیقیتا هیچ نظری نداشتم. وقتی وارد رعد شدم، هیچ نوع نگاه ترحم انگیز و دلسوزانه ای در ذهنم نبود و بچه ها را یک فرد توانمند می دیدم. چون اصلا نگاهی نداشتم که بخواهد عوض شود. نگاهم از بدو ورود به رعد بود. احساس نمی کردم که اینها معلول هستند و با آنها مثل یک فرد عادی برخورد میکردم. به خوبی کار میکردند و یاد میگرفتند.
- • نمایشگاه ها و غرفه هایی که برای بچه ها برگزار می شود چه تاثیری در کار آنها دارد؟
برای یک هنرمند فرقی ندارد که معلول باشد یا نه. وقتی هنری را یاد می گیرد، بعد از مدتی باید آن را در معرض دید قرار دهد و خودش را معرفی کند. هدف از گذاشتن نمایشگاه این نیست که فقط کاری فروش برود. هدف در درجه اول نشان دادن هنر است و بعد از آن، درآمدزایی. این خیلی برای بچه ها موثر است. وقتی که تجربه ای هم در این زمینه ندارند مهارت برگزاری نمایشگاه و ارائه هنر های خود را کسب می کنند.
- • احساستان نسبت به رعد و کارآموزان چیست؟
من هر بار که وارد رعد می شوم، خدا را شکر می کنم. شکر میکنم که من را در این مسیر هدایت کرد؛ چون عاشق این بچهها هستم. ۹ سال است که با بچه های کلاسم زندگی می کنم و واقعاً شاید انقدر که بچه ها را می بینم، خانواده ام را نمی بینم. از وقتی که وارد رعد شدم آموزشگاهم را بستم و خیلی از کارهای دیگر را هم کنار گذاشتم و خودم را وقف بچه ها کردم. با این بچهها عشق و زندگی را یاد گرفتم من از خدا همیشه می پرسیدم که من برای چه چیزی به دنیا آمدم. وقتی که وارد این مسیر شدم خداوند خواست رسالت زندگی ام را به من نشان دهد. رسالت من تنها آموزش معرق نبود. دادن عشق به بچهها بود و آماده کردن بچه ها برای اینکه وارد اجتماع شوند. من در رعد کار نمی کنم با بچه ها زندگی می کنم.
- • دو کتاب در زمینه هنری از شما منتشر شد کمی از آن برای ما بگویید.
کتابی که سال گذشته و امسال منتشر شد، حاوی عکس هایی از کارهای من بود. چاپ این کتاب منوط بر این است که یک هنرمند سابقه بالای ده سال کاری داشته باشد، مدارک کامل را داشته باشد و نمایشگاههای گروهی داشته باشد و کار او در حدی باشد که بتواند خودش را در این کتاب عرضه کند. آخرین مدرکی که باید دریافت کردم، از سازمان صنایع دستی و وزارت ارشاد بود باید درجه هنری می گرفتم. وقتی برای اولین بار شرکت کردم، به من درجه ۲ هنری دادند که معادل فوق لیسانس است. به این راحتی به هیچ شخصی درجه یک را نمی دهند. سه سال باید تابلو بزنند و پنج تابلویی که واقعاً یک اثر هنری باشد را عرضه کنند تا درجه را بگیرند. تابلوهای من این قابلیت را داشتند. از طرف شورایی که نظارت میکنند پذیرفته شد و دو سال است که دو تا از اثر های من در کتاب هنرهای ماندگار چاپ شد.