سبقت ویلچر بر اتوبوس
25 آذر 1397
حدود شش سال پیش، مدتی برای یک سازمان خیریه که هدف اصلیاش ایجاد فرصتهای برابر شغلی برای افراد دارای معلولیت بود کار میکردم. این سازمان 44 سال قبل، به منظور بسیج سازمانهای مردمنهاد حوزه معلولان تأسیس شده بود. آمار برایم باورنکردنی بود. در آمریکا حدود 20 درصد جمعیت دارای معلولیت هستند، درواقع افراد دارای معلولیت بزرگترین و متنوعترین گروه اقلیت کشور را شکل میدادند. پیام اصلی این مؤسسه خیریه این بود که همه افراد دارای معلولیتی که قدرت انتخاب شغل داشتهاند، بابت استعدادشان مورد توجه قرار گرفتهاند.
🕊 دورتادور اتاقی که جلسات هفتگی در آن
تشکیل میشد پر بود از عکس نامآوران دارای معلولیت، نوع معلولیت آنان و دستاوردی که برای بشریت داشتهاند. دو نکته در این عکسها توجهم را جلب کرده بود؛ اول تنوع و تکثر نوع معلولیت بود؛ اینکه بسیاری از معلولیتها، مثل «معلولیت یادگیری»؛ چه برای خود شخص و چه برای اطرافیانش بهراحتی قابل تشخیص نیستند و این عدم تشخیص میتواند منجر به محرومیت اجتماعی نیز بشود. نکته دوم دیدن چهرههای آشنا در میان عکسها بود؛ هنرمندان و دانشمندانی که میشناختم، اما هرگز به معلولیت آنان توجه نکرده بودم؛ مثلا نقاش مکزیکی، فریدا که همیشه مشکل حرکتی داشته یا موسیقیدان و خواننده ایتالیایی، آندره بوچلی که نابینا به دنیا آمده و با صدای گرمش دنیا را فتح کرده بود. در میان همه عکسها، زنی بیش از همه توجهم را جلب کرده بود؛ چهرهای پراقتدار و مصمم که عزمش را جزم کرده بود تا فارغ از آنچه طبیعت به او بخشیده یا نه، خود زندگیاش را آنگونه که میخواهد شکل ببخشد.
🕊لورا هرشی، شاعر، نویسنده، فعال حقوق بشر و حقوق افراد دارای معلولیت که 57 سال پیش به دنیا آمد و از بدو تولد با دیستروفی (اختلال) عضلانی مواجه بود طوری که ناچارش کرد زندگیاش را روی صندلی چرخدار بگذراند. او را یکی از برجستهترین جلوههای جنبش حقوق معلولان نامیدهاند. لورا در کودکی به دبستان معمولی رفت، اما بعد از مدتی کوتاه مادر و پدرش او را به مدرسه مخصوص کودکان دارای معلولیت فرستادند. تجربه ضعف آموزشی و کیفیت پایین درسی در این مدرسه سبب شد تا بعد از دوسال پدر و مادر دوباره او را به مدرسه عادی بفرستند؛ جایی که هرچند از لحاظ درسی معتبر و باکیفیت بود، اما لورا را در مواجهه با مربیان و دانشآموزان دچار مشکلات بسیار میکرد، چراکه او «یکی مانند همه» نبود. آن زمان هم آموزشهای مشخصی برای چگونگی برخورد با افراد دارای معلولیت وجود نداشت. در زمانی که فضا چندان مناسبسازیشده برای معلولان نبود، تحصیلاتش در رشته تاریخ را شروع و دانشگاه را متقاعد کرد تا محل کلاسها را جابهجا کنند تا او بتواند در آنها حضور داشته باشد.
🕊پس از پایان دوره کارشناسی به جنبش جهانی افراد دارای معلولیت پیوست و سپس تحصیلاتش را در رشته نویسندگی خلاق ادامه داد. او ازدواج کرد و با همسرش دختری را به فرزندخواندگی پذیرفتند. یکی از مؤثرترین اقدامات او سازماندهی اعتراضات خیابانی به برنامههای تلویزیونی بود که در آن افراد دارای معلولیت، ناتوان یا بیارزش نمایش داده میشدند. او همچنین سردمدار جنبشی شد که در آن برای دفاع از حقوق افراد دارای معلولیت در استفاده از وسایل حملونقل عمومی، افراد ویلچرهایشان را جلوی اتوبوسها پارک میکردند؛ جنبشی که در نهایت منجر به تجهیز اتوبوسها به بالابر شد.
🕊لورا از قدرت نویسندگیاش بهره برد تا در کتابها، اشعار و ستونهایی که به صورت روزانه یا هفتگی برای روزنامهها و مجلات مینوشت، دستورالعملهایی برای نحوه مواجهه با افراد دارای معلولیت تدوین کند. او یک نویسنده پرطرفدار بود که در بسیاری از آثارش کوشیده تا از اهمیت حفظ کرامت انسانی همه انسانها در جهانی سخن بگوید که فرد دارای معلولیت را خجالتآور یا بیفایده میداند. هرچند در دلنوشتههایش از نیاز به کمک نوشته است، اما بیشک لورا از زنانی بوده که یکتنه کمکرسان خیل عظیمی از همنوعانش شده است.
نویسنده : زهرا عمرانی emranizahra@