هرچند در بسیاری موارد، خلأهای قانونی و پیچ و تابهای قوانین دست و پاگیر عرصه را بر فعالان این حوزه چه دولتی و چه غیردولتی تنگ میکند اما همواره مثبت اندیشان این عرصه در جستوجوی راههای جدید برای دستیابی به نزدیک شدن حقوق زنان و مردان این سرزمین هستند.
شهلا کاظمیپور، در این باره به «ایران» میگوید: در زمینه حقوق اجتماعی زنان در اصل، رویکردی که در ایران در مورد زنان وجود دارد، رویکردی خرد است این در حالی است که با نگاه توسعهای به جامعه زنان تحصیلکرده کمتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند. خشونت اساساً علیه زنان تحصیلکرده و توانمند اعمال نمیشود، بلکه خشونت علیه زنانی اعمال میشود که ضعیف هستند.
بهگفته این جامعه شناس و جمعیتشناس، بر اساس آمارهای موجود با مطالعه و تحقیق در حوزه کودک همسری متوجه میشویم که خانوادههایی که فقیر هستند و از ضعف فرهنگی رنج میبرند و آگاهی پایینی دارند دختران خود را زود به ازدواج درمیآورند و این اتفاق در خانوادههایی که تمکن مالی و فرهنگی دارند، دیده نمیشود چون این قبیل خانوادهها فرزندان خود را به مدرسه و دانشگاه میفرستند. در این خصوص لازم است که دولتها رویکرد توسعهای داشته باشند.
وی در ادامه میافزاید: باید در جهت ارتقای سطح فکری و فرهنگی جامعه زیربناها ساخته شوند. در این عرصه، توانمندسازی زنان و خانوادهها و ریشه کنی فقر، چاره کار است.
البته فقط زنان دغدغه نیستند کل جامعه بدون درنظر گرفتن جنسیت و سن باید دغدغه باشند. مهم این است که چنانچه خانوادهای توانمند باشد، قطعاً دختران و پسران توانمندی پرورش خواهند داد.
این امر در سطح کلان به امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بازمیگردد. البته پرداختن به همه مسائل مهم است اما بهتر است که نگاهها در سطح کلان باشد.
مهمترین محورهای این گفت وگو را به طور اختصار می خوانید
وظیفه دولت کدام است؟
در حل مسائل روز جامعه چه از بعد اقتصادی و چه فرهنگی یا اجتماعی دولتها باید گامهای اول را بردارند.
کاظمیپور با اشاره به اینکه رسالت دولت این است که زیربناها را اصلاح کند، میگوید: در مسائل صنعتی و اقتصادی هم باید مشکلات بههمین منوال و در سطح کلان حل شوند. در مورد مشکلات مربوط به زنان، معتقدم تنها داشتن دغدغه زنان و پرداختن به آن، معلول است و ناشی از یک سری نارساییهایی در جامعه است. بهعنوان مثال، نبود تحصیلات عالی در جامعه سبب وجود ازدواجهای زودهنگام در جوامع میشود که این قضیه با افزایش آمار افرادی که زیر خط فقر میروند و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند، همراستا و عجین است.
وی درباره حل مشکلات مربوط به زنان، توصیه میکند: بهتر است NGOهای مختلف در این حوزه ورود کنند. در عین حال تا زمانی که نتوانیم سرچشمه را پیدا کرده و اصلاح کنیم، مشکلات بازتولید میشوند. از سوی دیگر در این حوزه زنان سرپرست خانوار وجود دارند. امری که در خیلی از موارد در مورد این دسته از افراد مورد غفلت قرار میگیرد این است که زنان سرپرست خانواری داریم که اتفاقاً بسیار هم توانمند هستند و براحتی از پس زندگی برمی آیند. در این حوزه مهمترین و کارآمدترین اقدام، باید توانمندسازی زنانی باشد که همسر دارند یا مجرد هستند. اینکه تصور کنیم باید بگذاریم زنان بعد از بهوجود آمدن مشکلات و رفتن زیر خط فقر مورد توجه قرار گیرند، سیاستی کاملاً اشتباه است که خوشبختانه رویکرد دولت و دستگاههای مرتبط با این حوزه جلوگیری از سقوط زنان به زیر خط فقر است به عبارتی باید قبل از وقوع، به فکر علاج بود.
کاهش فقر مساوی است با کاهش معضلات اجتماعی زنان
طی سالهای اخیر با ایجاد بسترهای لازم و حمایتهای ویژه دولت گامهای جدی برای فقرزدایی برداشته شده است و در این زمینه برخی اقدامات برای اقشار آسیب پذیر تا حدودی موجب شده از میزان معضلات اجتماعی کاسته شود، این در حالی است که این جامعهشناس معتقد است که شاهد وجود مشکلاتی هستیم که سبب شده ثروتمندها، ثروتمندتر و فقرا، فقیرتر شوند و اتفاقاً معضلات اجتماعی هم در کنار مشکلات اقتصادی به این امر دامن میزند. خشونت علیه زنان و کودک همسری دو معضلی هستند که قطعاً در جوامع فقیر بیشتر از جوامع دیگر دیده میشوند. در جوامعی که دچار فقر اقتصادی و فرهنگی هستند ناخودآگاه تیشه به ریشه زندگی افراد آن جامعه زده میشود.
وی با تأکید بر اینکه مشکلات در جوامع مختلف یکسان تأثیر میگذارند، توضیح میدهد: درست است که با اصلاح قوانین میتوان از بار مشکلات زنان جامعه کم کرد ولی با پژوهش و تحقیق در حیطه مقایسه با جوامع دیگر پی میبریم که در بیشتر مواقع کاهش فقر اقتصادی به کاهش وقوع جرم و برابری حقوق زنان و مردان در آن کشورها میانجامد.
افزایش آسیبها در گرو نبود تفریحات سالم
بحث استادیومها و ورود بانوان به محوطههای ورزشگاهی همراه با مردان نیز از جمله مسائل فرهنگی است که این روزها زیاد به آن پرداخته میشود.
کاظمیپور در این خصوص توضیح میدهد: چنانچه امنیت استادیومها بالا رود و مدیریت فرهنگی نیز وجود داشته باشد صدالبته میتوان براحتی این مسأله را نیز حل کرد. آنچه که نباید از آن غافل شد این است که پرکردن اوقات فراغت جوانان و خصوصاً دختران جوان نباید نادیده گرفته شود. جوان در سنین جوانی دیگر با خانواده ارضای روحی نمیشود و دوست دارد در محیطهای اجتماعی حضور فعال تری داشته باشد. چنانچه هیچ جایگزین اجتماعی برای جوانان در نظر گرفته نشود و از حضور آنها در محیطهای مختلف تفریحی جلوگیری شود، طبعاً خطرات زیادی جوانان را تهدید خواهد کرد.