گزارشی از سیزدهمین جشنواره غذای خیریه رعد + تصوير

رعد جایی است که در آن  همیشه معجزه ای رخ می دهد

کاملیا مافی: می گویند خرداد که بیاید هزار حادثه خوب و بد را نیز همراه خود می آورد ؛ حتی برخی می گویند عادت دارند به خرداد های پر حادثه. اما چه کسی فکر می کرد که این بار حادثه های شیرین قرار است از همان روزهای ابتدای خرداد در سیزدهمین جشنواره غذای خیریه رعد اتفاق بیافتد ؛ جشنواره ای که امسال با شکوه تر از هرسال در روز آخر اردیبهشت ، یکم و دوم خرداد ماه با حضور هزاران بازدید کننده و هنرمندان نامی کشور برگزارشد.

سرتان را درد نمی آورم و می روم سراغ اتفاقات شیرین از جمع آوری ۲۰ میلیون تومان ظرف ۱۵ دقیقه تا همت های بزرگ برای به وجود آوردن امکان برداشتن قدم؛ برای یک توانیاب.

سیزدهمین جشنواره غذای خيريه رعد امسال با رحمت الهی باران آغاز شد همان ساعت اولیه برگزاری مراسم بود که باران نم نم آغاز شد و برکت آسمانی فرود آمد؛ ته دلمان گمان می کردیم مبادا عاملی باشد که از بازدید و استقبال نیکوکاران بکاهد؛ اما دقیقه ای نگذشت بود که مجموعه پر شد از دوستداران رعد؛ همان هایی که با آمدنشان، بودن و با حضورشان به رسم هرسال معجزه آفریدند.

از درب مجموعه که وارد می شدی شور و اشتیاق را می دیدی که در میان چشم های جوانان همیار حلقه زده بود و دعوتت می کردند برای بازدید از سیزدهمین جشنواره غذای خيريه رعد و حضور در غرفه هایی از خوردنی های خوشمزه.

انتخاب با شما بود می توانستید به میل نمودن یک قهوه یا نوشیدنی خنک بسنده کنید یا کمی بالاتر بروید و از عطر و طعم غذاهای مکزیکی و هندی لذت ببرید؛ یا سراغ غذاهای خانگی بروید که دست پخت بانوان همیار رعد بود.

صدای مجری دعوتتان می کرد به خرید و شرکت در مراسم قرعه کشی و حراج ؛ حراجی که ادعا می کرد این بار داستان دیگری دارد. اما میان راه آنقدر جذابیت های کوچک و بزرگ بود که ساده نمی توانستی به مجری نزدیک شوی ؛ از غرفه عکاسی و آموزش زبان؛ اینترنت پرسرعت بگیر تا دست فروش های با نمکی که با صدای بلند ؛ کالاهایشان را عرضه می کردند.

قهوه ام را در دست می گیرم و به سمت حیاط بالایی که مجری نیز در آن مستقر است می روم از همان ورودی می توانم غرفه اسپانسر اصلی که شکلات VALOR است را ببینم به سمتش می رم تا طعم تلخ و مطبوع اسپرسو Illy را با تکه ای از آن شکلات ملایم تر کنم. چشمم می خورد با سالادبار، دسر و شیرینی های خانگی ؛ اینجا گذشتن از کنار غرفه ها بدون تست کردن محصولاتشان واقعا کار سختی است ؛ جمعیت زیادی به بهانه حضور هنرمندان کشور همچون آقایان زمانی ، نوری ، صدیق ، عطاریان و... و خانم ها اسکوئی؛ بختیاری و... به کنار سن آمدند و قرار است حراج را آغاز کنند ؛ مجری بالای سن می رود و پس از معرفی هنرمندان از شرح حال مردی می گوید که نیاز به پروتز جدیدی دارد تا بتواند با وجود معلولیتش در قسمت پای راست باز هم راه برود. انگار همه منتظر بودند تا حرف هایش تمام شود و هرچه در چنته دارند را در اختیار او قرار دهند؛ ۴ میلیون تومان هزینه یک پروتز جدید است و به همت آن نیکوکاران کمتر از چند دقیقه این مبلغ جمع آوری می شود. مورد بعدی دختری است که در خانواده ایی به دنیا آمده است که همه شان ناشنوا هستند ؛ مجری حدی تعیین نکرده است و فقط می خواهد مبلغ کوچکی جمع شود تا برای خانواده او کمکی باشد . به همین رو از مهمان برنامه که اعضای گروه دنگ شو هستند می خواد تا رقمی را مشخص کنند ؛ درامر گروه می گوید اگر ۱۵ میلیون تومان جمع شود ؛ احساس خوبی خواهد داشت.

مجری چشم هایش گرد می شود و می گوید :« رقم بالایی است ؛ اما ...» یکی از نیکوکاران که چشم هایش از شنیدن داستان دخترک غرق در اشک شده با صدای بلند می گوید:« نه نیار ؛ خدا بخواهد همه چیز امکان پذیر است ...» باورش کمی سخت است ؛ یعنی مي شود که ۱۵ میلیون برای او جمع کرد؛ حراج آغاز می شود؛ یک دقیه اول هنوز تمام نشده که مجری اعلام می کند تا اینجا ۵ میلیون جمع شد ؛ حضار نگاهی به هم می اندازند و بعد هر شخصی دست در جیب می کند ؛ حتی اگر شده تنها ۲ هزار تومان ... کمتر از ۱۵ دقیقه ؛ رقم به ۲۰ میلیون می رسد ؛ همه با هم یک صدا دست می زنند و خدا را شکر می کنند.

از نکات قابل توجه دیگر جشنواره سیزدهم حضور و بازدید سفیر مالزی و همراهانش بود. راجا نوشیروان زین العابدین سفیر مالزی در تهران که چند هفته پیش به مناسب بازدید سوایبا نصیر، دونده زن مالزیایی با مجتمع رعد آشنا شده بود، یک بار دیگر به این مؤسسه خیریه آمد و از نزدیک تلاش­های گروه­های داوطلب اعم از بانوان و جوانان را مشاهده کرد.

وی با تحسین برانگیز خواندن جشنواره غذای خيريه رعد، افزود: امیدوار است در آینده نزدیک زمینه­ های همکاری مشترک برای حمایت از انسان­های آسیب­پذیر فراهم شود.