۱۱ سال است که به عشق شاگردانش و وابستگی به آنها به صورت افتخاری مربیگری میکند. او میگوید معامله من با آن بالایی (خدا) است.
به مناسبت ۲۹ اکتبر، روز جهانی مربی، پای صحبتهای زهرا کرمزاده، مربی دو و میدانی جانبازان و معلولان خوزستان و مربی تیمملی نشستیم. در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
کرمزاده مربیگری در حیطه جانبازان و معلولان را با مربیگری در حیطه افراد با شرایط عادی متفاوت میداند و میگوید: کار با افراد جانباز و معلول سختیها و مسئولیتهای بیشتری دارد، ضمن اینکه باید نسبت به روان این ورزشکاران آشنایی بیشتری داشته باشیم. یعنی علاوه بر اینکه باید روی جسم این افراد کار کرد، باید بتوانیم با کارهای روحی روانی، این ورزشکاران را آماده کنیم تا در مسیری که پیش میروند، مصمم باقی بمانند.
وی با بیان این که یک مربی، مسئولیت زیادی نسبت به ورزشکاران معلول دارد، میگوید: کار یک مربی در این بخش با مربیان دیگر متفاوت است زیرا با ورزشکارانی کار میکند که از نظر جسمی با هم متفاوت هستند و مربی باید بتواند تمرینات متفاوتی را با توجه به نوع معلولیت هر فرد، طراحی کند. ضمن اینکه باید آگاهی خود را برای کار کردن با این ورزشکاران بالا ببرد تا بتواند به این ورزشکاران کمک شایانی داشته باشد.
این مربی با اشاره به ورودش به عرصه مربیگری در بخش جانبازان و معلولان، ادامه میدهد: از سال ۸۷ تاکنون در حال فعالیت هستم و در این مسیر سختیها و فراز و نشیبهای بسیاری را همراه با ورزشکارانم تجربه کردهام. من پیش از این نیز مربیگری در بخش افراد سالم را بر عهده داشتم، اما مربیگری در این دو حیطه کاملا با هم متفاوت است و اصلا قابل مقایسه نیست.
وی افزود: به نظرم کار کردن با افراد معلول، شیرینی خاص خود را دارد و وقتی میبینی که میتوانی به افرادی کمک کنی که از محدودیتها، بهترینها را به وجود میآورند، واقعا لذتبخش است. من ورزشکاری را داشتم که در روزهای ابتدایی ورود به ورزش، خانوادهاش او را جابهجا میکرد، اما طی سالهای متمادی به استقلال و باور رسید که او هم میتواند و این مهم، ابتدا از فکر ورزشکاران معلول آغاز میشود.
وی به یکی از چندین خاطراتش از همراهی ورزشکاران معلول اشاره میکند و میگوید: یکی از جالبترین خاطراتم مربوط به مرحله فینال مسابقات لیگ تنیسرویمیز معلولان باشگاههای کشور است. این رقابتها به سالهای خیلی قبل برمیگردد؛ شاگردانم در جریان مسابقات عادت داشتند که هر امتیازی که به دست میآوردند یا از دست میدادند، برمیگشتند و به من نگاه میکردند و همیشه به من میگفتند که انتظار نداریم حتی در بدترین زمان بازی، چهره شما به هم بخورد.
وی ادامه داد: آنها انتظار داشتند که من در هر شرایطی کماکان آرامشم را حفظ کنم. ورزشکارانم به من میگفتند "خانم اخم نکن، ناراحت نباش و چهرهات را به هم نریز زیرا ما هم به هم خواهیم ریخت". بر این اساس، من هم تلاش میکردم در هر شرایطی آرامش در چهرهام حفظ شود.
این مربی افزود: در جریان همین رقابتها که با تیم تهران بازی داشتیم، من همچنان تلاش داشتم در هر شرایطی از مسابقه چهرهام را حفظ کنم. بازی به گیمهای حساس رسید و ما در نهایت بازی را بردیم و قهرمان شدیم ولی وقتی مسابقه به پایان رسید و ورزشکارانم به شادی پرداختند، من آن لحظه از فشاری که به خودم در جریان مسابقه وارد کرده بودم، آن هم برای اینکه چهرهام را عادی نشان دهم، دچار گرفتگی گردن شدم و اصلا نمیتوانستم سرم را تکان دهم و به خاطر همین روی صندلی به صورت ثابت نشسته بودم و بازیکنانم تعجب میکردند که چرا بازی را بردهایم و من همچنان نشستهام و لبخند میزنم. من آن روز تا شب با گرفتگی گردن درگیر بودم. واقعا فشار زیادی را متحمل شدم که البته از بهترین خاطرات دوران مربیگریام شد.
کرمزاده که ۱۱ سال است به صورت افتخاری در این عرصه کار میکند، ادامه میدهد: درآمد مربیگری بسیار کم است و خود من باتوجه به اینکه شرایط هیات را میدانم به صورت افتخاری در بخش نایبرییسی هیات جانبازان و معلولان و همچنین در حیطه مربیگری مشغول به فعالیت هستم. حقالزحمهای از طرف هیات استان دریافت نمیکنم، مگر اینکه ورزشکاران به تیمملی برسند که از طرف فدراسیون حقوقی دریافت کنم یا اینکه اعزام برونمرزی داشته باشیم که پاداشی به من داده شود.
وی میگوید: علاقه زیادی به کار در بخش جانبازان و معلولان دارم و آنچه من را مقاوم نگه داشته است تا همچنان در این حیطه کار کنم، عشق و وابستگی به شاگردانم است. ضمن اینکه معتقدم خداوند صبر عجیبی در وجود من گذاشته است تا بتوانم کار کنم و واقعا از اینکه بتوانم مفید باشم، لذت میبرم. اطرافیانم به من میگویند که چقدر دستمزد دریافت میکنی؟ و وقتی به آنها میگویم که به صورت افتخاری هستم، میگویند مگر دیوانهای؟ اما باید بگویم معامله من با آن بالایی (خدا) هست.
مربی تیمملی دو و میدانی جانبازان و معلولان با بیان اینکه جایگاه یک مربی از نظر مالی حداقل است و اصلا هم امنیت شغلی نداریم، ادامه میدهد: از بیمه برخوردار نیستیم و یک مربی نمیداند یک سال دیگر نیز در همین شغل خواهد بود یا خیر و این سختی کار ما را دو چندان میکند. تجربیات از یک مربی، مربی موفق میسازد و این ملزم گذشت زمان است. در حالیکه امنیت شغلی نداریم.
وی که خودش را وقف کارش کرده، میگوید: در حال حاضر ۸۰ درصد زندگی من صرف شغل مربیگری شده است. از روزهای زیاد زندگیام به خاطر عشق و وابستگیام به شاگردانم و رساندن آنها به موفقیت گذشتهام اما همانطور که گفتم از کار کردن با ورزشکاران معلول لذت میبرم.
منبع : ایسنا